نجمه کرمانی در پژوهشی با عنوان بررسی دنباله قیام حسینی در شام و اربعین معتقد است: سخنان روشن گرانه زینب(علیهاالسلام) و امام سجاد (علیه السلام)، اساس تفکر در حادثه کربلا را در ذهنها بنا نهاد.
وی در بررسی دنباله قیام حسینی در شام و اربعین مینویسد:
مردم شام با درک برخی واقعیتها در آستانه استحالهای بزرگ قرار گرفته بودند. آسمان اندیشه آنان که با اسلام تحریف شده معاویه و ترور شخصیت علی(علیه السلام) و خانوادهاش، سیاه و غبارآلود شده بود، با خطبههای توفنده زینب (علیهاالسلام) و امام سجاد (علیه السلام) آفتابی و روشن شد.
پس از آن که حضرت زینب(علیهاالسلام) با خطبه پر شکوه و بلند آوازه خود در مجلس یزید از فاجعه روز عاشورا پرده برداشت، وجدانهای غافل و خوابآلوده، به خود آمدند. جوش و خروشی در مردم شام پدیدار گشت. سخنان روشن گرانه زینب(علیهاالسلام) و امام سجاد (علیه السلام)، اساس تفکر در حادثه کربلا را در ذهنها بنا نهاد. مردم شام تا اندازهای حقیقت را دریافتند و این آغاز حرکت جدیدی در تکمیل قیام عاشورا بود که مقاله حاضر نگاهی اجمالی بدان دارد.
تاثیر خطبههای حضرت زینب(س)
در بخشی از این پژوهش آمده است: مردم شام با درک برخی واقعیتها در آستانه استحالهای بزرگ قرار گرفته بودند. آسمان اندیشه آنان که با اسلام تحریف شده معاویه و ترور شخصیت علی «علیه السلام» و خانوادهاش، سیاه و غبارآلود شده بود، با خطبههای توفنده زینب(علیهاالسلام) و امام سجاد(علیه السلام) آفتابی و روشن شد. این موج ناخشنودی به سرای خاموش یزید نیز رسوخ کرده بود و تنها خروج اهل بیت(علیهم السلام) بود که میتوانست آسایشی کوتاه، آن هم در شام برای او ایجاد کند. از این رو، کاروان اسیران را از شام خارج کرد.
در همین رابطه بخوانید:
گامی به سوی اربعین
شتران آماده حرکتاند. یزید برای حفظ شوکت پوشالی و به نمایش گذاشتن دست و دل بازی خود به جهت فریب مردم، دستور داده است محملها را زینت کنند. اما زینب(علیهاالسلام) با دیدن هودجهای بزک شده فرمود: زیورها را از محمل شتران باز کنند و محملها را سیاه پوش سازند. مردم شام به بدرقه آمدهاند، ولی خجالت و شرمندگی از نگاههایشان میبارد. با شرمساری و سرافکندگی، رکاب زینب(علیهاالسلام) و کودکان را گرفتند. آنان را بر هودجهای سوگ نشاندند. بانگ جرس بلند شد. زینب(علیهاالسلام) سر از کجاوه بیرون آورد و به عنوان آخرین پیام به شامیان فرمود:
ای مردم شام! ما از این شهر میرویم، ولی در آن ویرانه امانتی از ما پیش شما باقی میماند. جان شما و جان این امانتِ لطمه خورده! هرگاه کنار قبرش رفتید، آبی بر مزار کوچکش بپاشید. چراغی کنارش روشن کنید که او در این شهر غریب است.
کاروان آهسته آهسته گام بر میدارد و از شهر و نگاههای غم گرفته مردم دور میشود. زینب(علیهاالسلام) و بانوان کاروان تا مسافتهای دور، به بیرون از کجاوههاشان مینگریستند. به یاد رنجهایی که در این شهر دیدند و برخی فرزندان امام را در این شهر از دست دادند، اشک میریختند. دخترک زخم دیده و کتک خوردهای که جایش در محمل زینب(علیهاالسلام) خالی است، ولی خاطرهاش همراه کاروان است.
متن کامل یادداشت بررسی دنباله قیام حسینی در شام و اربعین را بخوانید: