یادش بخیر دست کریمانهای که داشت
مرد خسته و ناراحت بود. در دل گفت حسینبن علی(علیهمالسلام) از خاندان کرامت است و با امید کلون در را کوبید.
– با آقای خانه کار دارم.
در فکر بود که چهطور میان منومنهایش راهی برای بیان حاجتش باز کند که با سلام صاحبخانه به خود آمد.
دست مهربانی را دید که کیسهای پول مقابلش گرفته. مبهوت از اینکه چهطور آقا، نگفته حاجتش را برآورده کرد و حتی خودش بیرون نیامد و از پشت در کیسه را به او داد تا مبادا رنگ خجالت بر صورتش ببیند، گفت – چه کریمی!
صدای آسمانی اباعبدالله گوشش را نوازش داد: کریم ندیدهای…
شما امام حسن هستی و امامِ حسین
گاهی اوقات روضهها از جنس کلمات نیستند. روضه میتواند یک عکس باشد. مثل همین تصویر بالا. حرم برادر، سیاهپوش عزایت شده.
وقتی کسی از زندان دنیای فانی رها میشود و پر میکشد، خانهاش را، خانهی صاحب عزا را، سیاهپوش میکنند. خانهی شما اما… فدای سرتان آقا! برادرتان پرچم عزایتان را بلند میکند. کربلا خانهی شما هم هست. مگر نه اینکه پارههای جگرتان در کنار برادر آرام گرفتهاند؟! گفتم پارههای جگر…
در همین رابطه بخوانید:
آری. دشمنی که تشنه به خون حسین بود، بار دگر از تو خون جگر میخواست. وقتی طنین صدایت را از گلوی فرزندت شنید، تاب نیاورد و… فرزندی که ذخیرهی تو بود برای روزگار سختی برادر. برای همان روزی که خودت دم پرواز، روضهاش را میخواندی که «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»
همیشه سفره احسانت پهن است کریم ابن الکریم! مخصوصا برای نوکران برادرت. چه کربلاهایی که با اذن شما امضا شد… چه گرههایی که با دستان پرمهرت گشودی. کرمت بیحد است؛ میزبان زوار اربعین اباعبدالله!
حسین میشنوم هرچه حسن میگویم
ما حسینی شدن را از شما آموختهایم امام حسن! از فراق مدینه گریه کردیم، شما مرهم کربلا تجویز کردید!
روضهات هم گره خورده به روضهی برادر. وقتی حسین بر سر بالینت به مظلومیتت میگرید، شما روضهخوان او هستید. همه را به یاری او سفارش میکنید و حتی فرزندانتان را فدای او میکنید.
کریم اهلبیت، چشممان مثل همیشه به دستان پرسخاوت شماست. مرهمی بر دل جاماندههای اربعین برادرت بگذار. دعایی کن. برای آمدن نور چشمانت، مهدی. دعایی کن که در رکابش باشیم و سربازی کنیم. با نصرتش خشت به خشت، با دلوجان بینالحرمینی دیگر بسازیم. از ضریح شما؛ تا ضریح حضرت مادر…