فرقی نمیکرد که هستیم و از کجا آمدهایم. از روستایی در اطراف کابل، از باغ های اسلام آباد، از دل مزارع بیروت، از زمینهای آفتابزدهی حلب و دمشق، از میان بندر باکو… از جوار حضرت علی بن موسی یا از دل همین تهران خودمان. یا حتی از دیار مغرب زمین.
آنجا همه باهم بودیم. مثل یک خانواده. حول محور عشق حسین(علیه السلام).
از شما ممنونیم که حق اخوت را به جا آوردید. که دلهایتان به دل ما نزدیک بود و به یاد ما بودید. ممنونیم که مقابل چشم عزیزانمان، پارههای قلبمان حاج قاسم و ابومهدیمان، از دلتنگی خود برای ما گفتید. آنها شاهد هستند که این دوری، دلهای ما را به هم نزدیکتر کرد.
فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین/ برادران تنی را عراق و ایران را
چهقدر دلتنگ شدیم. برای برادران و خواهرانی که با نهایت عشق و محبت میزبانمان بودند. آنقدر گرم و صمیمی که نهتنها احساس غریبی نمیکردیم؛ بلکه شرمنده از اینهمه احترام و محبت میشدیم…
وقتی هم میخواستیم حتی با چند کلمه عربی دست و پا شکسته، با «شکرا شکرا» گفتنهای پیاپی تشکری کرده باشیم؛ ناراحت میشدند! که این وظیفهی ماست… شما زوار الحسین(علیه السلام) هستید… این کارها برای ابوسجاد (عراقیها گاهی به امام حسین؛ ابوسجاد میگویند.) است.
دلتنگیم. برای خادمانی که از پشت لایهای از بخار کتریها داد میزدند و زوار را به نوشیدن چای دعوت میکردند و وقتی میشنیدند چای عراقی میخواهیم،«تفضل» گویان چای تعارف میکردند. دلتنگیم برای استکانهای کمرباریکی که از به یادآوردن خاطراتشان مثل همان استکانهای پرشکر، قند در دلمان آب میشود!
در همین رابطه بخوانید:
دلتنگیم برای صدای شما. «هلابیکم…هلابیکم یا زوار الحسین» گفتنتان هنوز در گوشمان است. هیچکس حتی نزدیکانمان تا بهحال مثل شما اینقدر با اصرار به پذیرایی، به استقبال ما نیامدهاند. شمایی که با جان و دل به زوار اربابتان خدمت میکردید. بدنهای خستهشان را ماساژ میدادید. با التماس و اشک میخواستید که از غذاهایی که آوردهاید بخورند.
دلتنگیم برای بانوانی که گاهی پای حرفهاشان مینشستیم. با مدد کلمات عربی و فارسی و انگلیسی، چند دقیقهای هم کلام میشدیم. ما به آنها التماس دعا میگفتیم و آنها با حسرت از ما میخواستند که هروقت به مشهد رفتیم، سلام آنها را به علی بن موسیالرضا(علیه السلام) برسانیم. وقتی برای تشکر به آنها نبات مشهد میدادیم؛ گل از گلشان میشکفت و آن را به سینه میفشردند.
دلتنگ کودکانی هستیم که قد و نیمقد با چهرههای نمکین، پا به پای بزرگترها مشغول پذیرایی بودند.
أنتمُ الشُّرفاءْ، أنتمُ الکُرماءْ، شاکِرونَ لکُمْ کُلَّ هذا السَّخاءْ
برادران و خواهران عزیز؛ از شما ممنونیم که نایب الزیاره ما بودید. سپاسگزاریم که در جوار حرم مولا، در قدمهایتان کنار قدمهای حضرت صاحب در طریقالحسین، تحت قبهی شریف اباعبدالله، در صحن حضرت ساقی و بر بلندای طل زینبیه به یاد ما بودید.
مثل هرسال از جان و دل میگوییم؛ «نشکرالعراق».