نجف – زیارت عظیم

دل نوشته «زائر شدن»

دل نوشته «زائر شدن»

قدم سوم : نجف – زیارت عظیم

آمده‌ای به زیارت امین خدا. امین اسرار الهی. نه؛ اشتباه نکن. نیامده‌ای؛ بلکه آورده شده‌ای. آورده شده‌ای تا مقصد را اول ببینی. با مقصد و مقصود آشنا شوی. خو بگیری. مقصد اما عظیم است.

می‌مانی در جوارش. درحرمش. ادب کوچکی را به جا می‌آوری. بمان در حرمش تا بزرگ شوی. بخواه، جانت را بسوزان در غربتش. بسوز برای دردی که می‌کشد. نکند درد جانش شوی. برای جان او که بسوزی، ناب می‌شوی. جان او بی‌نهایت است و ناب. پس عالی شو در جوارش و نامش و غربتش…

امین است. جایت می‌دهد در صحنی به نام قلبش؛ صحن فاطمه زهرا(سلام الله علیها). تمرینی که برایش آمده‌ای فراموش نکن. چند روز مهمان خوان امیر هستی. امیر اما امام است و هادی. خواهان معرفت را می‌پرورد اگر توجه کنی، لحظه لحظه درس می‌دهد.

در همین رابطه بخوانید:

گرسنه می‌شوی، از امیر طلب می‌کنی. باید اما آداب این زندگی جمعی در کنار امیر را به جا آوری، نوبت را. گویی امیر انتظار ایثار دارد. خود، این گونه بود. لقمه خود را نه فقط، بلکه غذای فرزندانش را هم ایثار می‌کرد…

تشنه می‌شوی، آه تشنه می‌شوی… اربعین که تشنه می‌شوی، کمی آب خوردن رنج دارد. رنجی که دل امیر را پر از غم کرده. غمی که دل بشریت را بیدار خواهد کرد. زائر اربعین توجه کن. کنار امیر هستی. مگر ولی نیست؟ مگر برای ولایت نیامده‌ای؟ همان که برایش کربلا رقم خورد…

زائر اربعین گوش جانت را تیز کن. در و دیوار برایت حرف دارد، اگر بشنوی. وضو که می‌گیری، شیر آب هم با تو در حال سخن است. گویی توجه نخستت را می‌خواهد. وقتی مدام قطع می‌کند جاری آب را، یادت می‌دهد: اگر لحظه‌ای غفلت کنی، وجودت از سرچشمه جدا می‌شود. نکند مرداب شوی…

زائر اربعین تمرین توجه کن در لحظه لحظه زیارت و سفرت. مقصود را دریاب. آمده‌ای که هدف فراموش شده را احیا کنی؛ ولایت را. حرکت کن. جاری شو برای هدف. کربلایت را به زیارت نجف ختم کن.

نوشته یکی از اعضا از اراک
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا