عفت‌زهرا؛ بانوی مسلمان ساکن انگلیس

عفت‌زهرا می‌گوید امام حسین(ع) مانند کشتی نجاتی هستند که انسان را نجات می‌دهد.

عفت‌زهرا اصلیت پاکستانی دارد اما ساکن انگلیس است. وی از ابتدا مسلمان بوده و در قم به دنیا آمده است. پدر و مادرش از پاکستان به ایران آمدند اما پس از مدتی به خاطر تبلیغ به انگلستان می‌روند.

عفت‌زهرا در سن یازده سالگی مهاجرت می‌کند اما همیشه تمایل داشته که به ایران برگردد و زندگی کند.

وی از تجربه سفر اربعین خود می‌گوید: امام حسین(ع) مانند کشتی نجاتی هستند که انسان را نجات می‌دهد. اگر کسانی در حال غرق شدن هستند، به وسیله امام حسین(ع) نجات می‌یابند.

در همین رابطه بخوانید:

* خودتان را معرفی می‌کنید و بگویید از کدام کشور آمدید؟ 

نام من عفت‌زهرا است؛ اصلیتم پاکستانی اما ساکن انگلیس هستم. من از ابتدا مسلمان بودم و در قم به دنیا آمدم. پدر و مادرم از پاکستان به ایران آمدند اما پس از مدتی به خاطر تبلیغ به انگلستان رفتم. تقریباً ۱۵ سال در آنجا زندگی کردیم و من همیشه تمایل داشتم به ایران بازگردم. همیشه قلبم در ایران بود بالاخره این اتفاق رخ داد و مدتی قبل به قم آمدم تا تحصیلاتم را ادامه دهم.

* درباره تجربه حضورتان در انگلیس توضیح بدید.

در سن یازده سالگی به انگلیس رفتم. در کشوری که از اسلام چیزی نمی‌دانستند برایم کمی سخت بود از اسلام دور نمانم. در آن‌جا مسلمانان هم هستند اما با کسانی که با اسلام آشنا نیستند، خیلی دشوار است که این دین را معرفی کنیم و بگوییم اسلام دین مهربانی است. پدر و مادرم مرا در انگلیس کلاس زبان ثبت‌نام کردند و انگلیسی یاد گرفتم تا به راحتی تبلیغ کنم. من از همان سن که شروع به تبلیغ کردم، اما با این حال برایم سخت بود. چون به مردم آن‌جا آیات جنگ و جهاد را می‌خواندند و مردم تصور می‌کردند اسلام دین جنگ و خشونت است.

جذبه و کشش باعث شد به ایران بازگردم

* چرا به ایران بازگشتید؟ چرا فعالیت‌های تبلیغی خودتان را ادامه ندادید؟

همان‌طور که قبلاً گفتم شرایط در آنجا دشوار بود. در انگلیس حوزه برای تحصیل داریم، اما چون در ایران حرم‌های مطهر داریم و در قم حضرت معصومه(س) و مسجد مقدس جمکران وجود دارد، احساس بهتری دارم. در ایران وقتی ناراحت می‌شویم به زیارت می‌‌رویم و آرامش می‌یابیم. این جذبه و کشش باعث شد به ایران بازگردم.

* شما مستقیم وارد حوزه علمیه شدید؟

من ۶-۵ سال قبل به ایران آمده بودم و کمی با شرایط تحصیلات اینجا آشنا شده بودم. من علاقه زیادی به آشنایی بیشتر با آموزه‌های اسلام داشتم و بهترین جا را همین حوزه‌های علمیه یافتم. مسلمان هستم اما اینطور نیست که تمام مسائل آن را می‌دانم. علم مثل دریاست، انسان هرچه وارد آن شود همچنان تداوم دارد و عمق آن زیاد است.

پیوندی میان رشته دانشگاهی خود با علوم اسلامی برقرار می‌کنم

* در انگلستان چه تحصیلاتی داشتید؟

در انگلستان جرم‌شناسی و جامعه‌شناسی خوانده بودم سپس در همان رشته شاغل شدم. وقتی درسم تمام شد در محیطی که بچه‌های مریض بودند یا توانایی صحبت نداشتند، کار کردم. با کسانی که جرمی مرتکب شده بودند مصاحبه می‌کردم. اما زمانی رسید که تصمیم گرفتم درس دین را بخوانم؛ از این جهت وارد ایران شدم. هدف نهایی‌ام اینطور است که پیوندی میان دین و رشته دانشگاهی‌ام برقرار کنم.

* آیا شما به زیارت معصومین(ع) مشرف شدید؟

من تمام زیارت‌ها و مناسک را انجام دادم و فقط حج و عمره‌ام باقی مانده است. سال قبل اولین بار در ایام اربعین به زیارت امام حسین(ع) رفتم. همیشه دوست داشتم از حرم پدر امام حسین(ع) در نجف به سوی کربلا راهپیمایی کنم. در اربعین مسائل خیلی جالبی دیدم. هرچند در انگلیس و ایران زیاد پیاده‌روی انجام می‌دهیم اما راهپیمایی اربعین تفاوت دارد. در زیارت اربعین افرادی هستند که بضاعتی ندارند. شاید در طول یک سال برای خوراک و پوشاک و مسکن خودشان با مشکل مواجه شوند، اما در اربعین همان افراد هرچه دارند به زائران بذل و بخشش می‌کنند. اصلاً توجه نمی‌کنند شما از چه کشوری هستید. همه در آنجا یک امت هستند. این برایم خیلی جالب بود.

امام حسین(ع) مانند کشتی نجاتی هستند که شما را نجات می‌دهد و در اربعین مصداق بارز آن را می‌بینیم.  اگر کسانی در حال غرق شدن هستند، به وسیله امام حسین(ع) نجات می‌یابند.

 

نام امام حسین(ع) به خودی خود جاذبه دارد

* چه عاملی باعث می‌شود انسان‌ها از سراسر دنیا را در یک بازه زمانی خاص یعنی در ایام پیاده‌روی اربعین انسان‌ها را به سوی یک نقطه آن هم با یک هدف و مقصد واحد می‌کشاند؟    

نام امام حسین(ع) به خودی خود جاذبه دارد. وقتی در ایام اربعین به کربلا رسیدم، همان جا باور کردم که من رسیدم. از همان جا تا رسیدن به صحن مقدس امام حسین(ع) شبیه یک دریایی بود که همه‌ مردم دارند نجات می‌یابند. همه آن‌ها با یک هدف آمدند. همه امام(ع) را دوست دارند. در راه دیدم، افرادی که پا نداشتند، قدم سوی زیارت امام حسین(ع) نهاده بودند. افرادی که سالم بودند، گاهاً ناله می‌‎زدند چه زمانی به حرم می‌رسیم اما کسانی که پا نداشتند زودتر از همه می‌دویدند و با شوق بیشتری پیش می‌رفتند. به خودم گفتم اینها که نقص عضو هستند اینچنین مشتاقانه سوی حرم شتاب می‌کنند اما من که سالم هستم باز هم می‌گویم هیچ چیز ندارم. هیچ وقت نمی‌گوییم خدا را شکر که ما دست و پا داریم. هر دو سه ساعت یک بار می‌ایستادیم و می‌گفتیم چه زمانی می‌رسیم. در آنجا روی صبرم خیلی کار کردم.

* وقتی به ضریح امام حسین(ع) رسیدید چه حسی داشتید؟

حس عجیبی داشتم که در بیان نمی‌گنجد. من توانستم از نجف تا کربلا پیاده بروم و وارد حرم امام حسین(ع) شدم و زیارت کردم اما وقتی به کاظمین رفتم، یک حس دیگری داشتم یعنی آرامش روحی یافتم.

 اربعین کشتی نجات حسین را درک می‌کنیم

* اگر عفت‌زهرا بخواهد اربعین را به مردم دنیا معرفی کند چه تعریفی دارد؟

تصور کنید یک سیلابی می‌آید. امام حسین(ع) مانند کشتی نجاتی هستند که شما را نجات می‌دهد و در اربعین مصداق بارز آن را می‌بینیم. اگر کسانی در حال غرق شدن هستند، به وسیله امام حسین(ع) نجات می‌یابند. از دیگر سو امام حسین(ع) به ما درس صبر آموخت. تمام خانواده خود را به کربلا برد و همراه فرزند و برادر و اصحابش شهید شدند. حتی زمانی که شهید شدند، کفن نداشتند. آنچه که مرا به امام حسین(ع) نزدیک کرده است، صبر اوست.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا