اربعین ما را به سمت خودش کشاند

پیاده‌روی اربعین، یکی از بزرگ‌ترین تجمعات انسانی در جهان است که هرساله میلیون‌ها زائر از نقاط مختلف دنیا به سمت کربلا حرکت می‌کنند تا یاد و خاطره عاشورا و قیام امام حسین(ع) را گرامی بدارند. در این میان، کاروان‌داران نقش بسیار مهمی در سازمان‌دهی و تسهیل سفر زائران ایفا می‌کنند.

«علی حیاتی» متولد فروردین ۱۳۵۷ و دانش‌آموخته رشته گرافیک از دانشگاه هنر ایران است. او مسئول هیئت هنر، مؤسس و مسئول کارگاه طراحی سه در چهار در حوزه گرافیک و تبلیغات، و از اعضای هیئت‌مدیره موکب آرت برند تولید محصولات آئینی است. در ادامه گفتگویی که با او داشتیم را می‌خوانیم:

* از چه زمانی تصمیم به راه‌اندازی کاروان پیاده‌روی اربعین گرفتید؟

امسال شانزدهمین سفر اربعین هیئت هنر با کاروان لبیک را خواهیم داشت که ان‌شاءالله در صورت حیات مسئولیت این کاروان با بنده است. البته این ما نبودیم که تصمیم گرفتیم کاروان اربعین راه بندازیم، این اربعین بود که ما را به سمت خودش کشاند.

در سال ۱۳۸۷ حاج آقای پناهیان که مؤسس هیئت هنر هستند، بعدازاینکه چهار سال از تأسیس هیئت گذشته بود، در نظر داشتند که بچه‌های هیئت هنر یک سفر کربلا بروند و چه خوب است که این سفر در یک زمان خلوت باشد که بچه‌ها بتوانند به‌خوبی حرم‌های ائمه را زیارت کنند و آنجا هم فرصت‌های گعده با بچه‌ها باشد و راجع به هنر و حماسه اباعبدالله که موضوع هیئت ما بود حرف بزنیم. ولی اربعین ما را به سمت خودش کشاند و علی‌رغم همه تلاش‌های ما برای اینکه زمان زیارت در اربعین نیفتد اما تنها کاروان خالی آن سال، کاروان شمسا بود که در اربعین عازم می‌شد.

آن سال‌ها خبری از اربعین در کشور ما نبود و در عراق هم چیزی شبیه امروز نبود و ما هم نمی‌دانستیم آنجا چه خبر است.

آن زمان کاروان‌ها تحت نظارت شرکت شمسا به سفر می‌رفتند، سفر انفرادی تقریباً وجود نداشت یا خیلی کم بود و آن کاروان‌ها هم تا سال‌ها این محدودیت را داشتند که اجازه پیاده‌روی نمی‌دادند، یعنی شما باید تمام مسیر را در اختیار رئیس کاروان می‌بودید و البته گروه‌هایی آن موقع امنیتی محافظت می‌کردند و اصلاً یک سبک و سیاق خاصی داشت.

ما با یکی از همین کاروان‌های رسمی عازم شدیم و تصاویری را دیدیم آن سال که برایمان حیرت‌انگیز بود. مردم پیاده‌ای را دیدیم که می‌رفتند و ما حسرت داشتیم و این حسرت سه سال به طول انجامید، یعنی ما وقتی ۸۷ رفتیم شیفته اربعین شدیم و اربعین ۸۸ و ۸۹ هم رفتیم و هر سه سال به ما اجازه پیاده‌روی در این مسیر را نمی‌دادند.

بعدها در هیئت از سال 1390 موفق شدیم که به خیل پیاده‌های آن مسیر بپیوندیم. البته ما در همان سال‌های 87 تا 89 نیمچه پیاده‌روی را چشیدیم. علتش هم این بود که از یک جایی به بعد به ماشین‌ها اجازه نمی‌دادند به شهر کربلا نزدیک شوند و شما ناچار بودید که حدود 15-10 کیلومتر را پیاده بروید. یک شمه‌ای از این پیاده‌روی و حضور در مواکب و سر سفره آن‌ها نشستن را چشیدیم و گرفتار شدیم و از سال‌های بعد تصمیم گرفتیم که تا زنده‌ایم بتوانیم هرسال اربعین را عازم کربلای معلی شویم.

اربعین

* کارهای خلاقانه‌ای که برای ظاهر اعضای کاروان می‌کنید بر چه اساسی و برای چیست؟

ما وقتی در آن مسیر برای بار اول شرکت می‌کردیم، چیزی که سریع به چشم ما آمد این بود که این مسیر به‌نوعی انگار جشنواره و فستیوال پرچم‌ها بود و خیلی حضور پرچم‌ها و رنگارنگ بودن آن‌ها و ذکرهای متنوعی که نوشته بودند برای ما چشم‌نواز بود. شما گاهی یک پیرزن را می‌دیدی که با یک پرچم تک‌وتنها در مسیر می‌رود، یک بچه کوچک، دو نوجوان، دو رفیق جوانی که پرچم روی دوششان بود، یک زن جوان با دو بچه‌اش و یک پرچم و … . ازآنجایی‌که ما در هیئت هنر خودمان هم به‌نوعی سودای طراحی پرچم و کتیبه را از سال اول داشتیم این برایمان جذاب بود و خیلی زود به این فکر افتادیم که چرا ما با پرچم‌های خاص خودمان به این سفر نیاییم.

از طرف دیگر، ما از سال اول اصرار بر حضور کاروانی داشتیم نه بر حضور انفرادی. اعتقادمان این است که سفر اربعین را باید با هیئت رفت، یعنی آن جمعی که باهم 10 روز 20 روز در محرم عزاداری می‌کنیم باید با هم جمع شویم و برویم برای اربعین سیدالشهدا. خب در شلوغی‌ها و ازدحام خیلی مهم است که اعضای گروه بتوانند همدیگر را پیدا کنند.

پس دلیل دیگر ما نیاز کاربردی بود، اینکه می‌خواستیم اعضای کاروان همدیگر را پیدا کنند. لذا برای آقایان سربند طراحی شد و برای خانم‌ها حمایل و برای هر دو پرچم کوله طراحی شد. برای کسانی که در بین مسیر کاروان را سرشماری می‌کردند پرچم‌های بزرگ طراحی کردیم. آن سال‌هایی که هوا سردتر بود برای آقایان کاور و این سال‌ها که گرم‌تر شده تی‌شرت طراحی شد.

اقلام متنوع که هم نیاز کاربردی آن‌ها بود و هم به‌نوعی بچه‌ها دوست داشتند هنرشان اینجا دیده شود و عرض ارادتی باشد در این مسیر، مثل تمامی محبان و عاشقان اباعبدالله. البته محتوایی که در کارهای هنری و در این پرچم‌ها و کتیبه‌ها است خیلی اهمیت دارد که دیده و شنیده شود، چون ما یک نگاه سیاسی و حماسی به حرکت اباعبدالله داریم، طبیعتاً اصرار داریم که این بخش از قیام اباعبدالله حتماً بهتر دیده شود، پس در طراحی‌ها سعی شده که متناسب با این‌ها پیش رود. و این رفته‌رفته بزرگ‌تر شد و با نیازهای روز و نیازهای اقلیم و آب‌وهوا، تغییر کرد و تا الان که به این نمادها شناخته شده است.

* چه برنامه‌هایی در طول مسیر پیاده‌روی دارید؟

هرساله برای مسیر پیاده‌روی گروهی ایده‌پردازی می‌کنند که چه کارهایی انجام دهیم، ولی در این 16-15 سال کارهایی که شکل گرفته و پخته شده مثل همه کاروان شب‌ها در یک موکب بیتوته می‌کنند هرچند که در طول روز ممکن است پخش باشند و جاهای مختلفی باشند ولی شب‌ها را همه با هم در یک مکان بیتوته می‌کنند، شب‌ها همه در نماز جماعت مغرب و عشاء شرکت می‌کنند و بعد از سخنرانی روحانی کاروان و مداحی و سینه‌زنی و حتماً قرائت قرآن بهره می‌برند، یعنی روی تک‌تک این عناوین تأکید داریم. حالا سال‌هایی است که ما همراه با کاروان شاعر داریم و حتی شاعر عرب زبان که آن‌ها هم به‌نوعی عرض ادب می‌کنند و برنامه خودشان را اجرا می‌کنند.

مراسم دمام‌زنی در هر موکب در این 4-3 سال اخیر داشتیم، هر موکبی که شب‌ها می‌ماندیم برنامه اجرا می‌شد و سعی می‌کردیم که آن مسیر فقط پیاده‌روی نباشد، یعنی یک برنامه‌های این‌چنینی هم داشته باشیم.

برای موکب‌هایی که در آن‌ها مهمان می‌شدیم سعی می‌کردیم از جنس هدایای فرهنگی که خودمان تولیدکننده‌اش هستیم حتماً ببریم و اگر یک شب را در یک موکب می‌مانیم حتماً از آن‌ها با این هدایا تشکر کنیم. هرسال یک سرود و دمی برای تشکر از مواکب تهیه می‌شود که به‌صورت دسته‌جمعی خوانده می‌شود، یعنی از خادمین موکب تقاضا می‌کنیم که تشریف بیاورند و در حضور آن‌ها، ما با سرودی که بخش عمده‌اش به زبان عربی است تشکر می‌کنیم.

معمولاً در کربلا و نجف برای زیارت‌ها هم تا جایی که ازدحام جمعیت اجازه دهد تلاش می‌کنیم زیارت دسته‌جمعی داشته باشیم. در کربلای معلی معمولاً در شام اربعین و یا شب اربعین دسته‌ی عزا داریم که به‌صورت دسته‌جمعی در حرم اباعبدالله الحسین و حرم ابوالفضل العباس برگزار می‌شود که جزء برنامه‌های مهم سفر ما است و طراحی خاص خودش را دارد. از پرچم‌ها و علامت‌ها گرفته تا سرودها و شعارها و مداحی‌ها، که همه از بخش‌های مهم سفر ما هستند.

* توجه به جریان اربعین و جهان اسلام در کاروان شما به چه صورت است؟

ما سفر اربعین را یک سفر زیارتی تنها نمی‌دانیم، نوع نگاه حماسی و سیاسی ما در شعارها و پرچم‌ها دیده می‌شود و سعی می‌کنیم در جای‌جای کاروان باشد. ما سفر اربعین را مقدمه‌سازی آجر به آجر ظهور می‌دانیم و به نظرم می‌رسد که آن روح جهادی و مبارزاتی باید در آن دیده شود. اربعین بدون امام زمان(عج) و بدون نگاه به قیام امام زمان(عج) حتماً ناقص است.

ژن هیئت ما از سمت یک اسلام سیاسی و درگیر مسائل روز می‌آید، لذا حتماً این‌ها برایش مهم است. ما مسائل برجسته‌ای که در این سال‌ها داشتیم (منهای روال کلی که عرض کردم)، کل این اربعین‌ها به‌نوعی مقدمه‌سازی ظهور است. مسئله فلسطین این سال‌ها، سابقاً مسئله داعش و تکفیری‌ها و هرسال مسائل گوناگونی که به وقوع می‌پیوست حتماً یک بازتاب و بازخوردی در جنس برگزاری اربعین ما تا این لحظه داشته است.

اربعین

* چرا مدت زمان سفر کاروان شما نسبت به دیگر کاروان‌ها طولانی‌تر است؟

به چند دلیل است؛ یکی اینکه ما استفاده کردن و بهره بردن از مسیر را خیلی برای خودمان سازنده می‌دانیم، یعنی اینکه این فرصت در اختیار بچه‌های هنر از دانشجویانش تا فارغ‌التحصیلانش تا فعالانش وجود داشته باشد که این راه را مزه کنند. مثلاً پیاده‌روی که سه روزه معمولاً کاروان‌ها می‌روند و حتی دو و نیم روزه، ما اصرار داریم چهار روزه و چهار و نیم روزه طی بشود و بچه‌ها با یک فراق بال و راحتی در این مسیر با موکب‌داران و زائران از کشورهای مختلف باب گفتگو را باز کنند و تبادل نظری هم باشد.

دلیل دیگر، چون جنس کاروان ما همراهش خانم‌ها و بچه‌های کوچک هستند و به خانواده اهمیت داده می‌شود و این خانواده‌ها شاید سالی یک‌بار بتوانند به زیارت عتبات بیایند، طبیعتاً ما ناچاریم با توجه به وضعیت ازدحام جمعیت در نجف و کربلا کمی روزهای ماندنمان را بیشتر کنیم تا این دوستان بتوانند کمی خلوتی آن شهرها را ببینند. مثلاً نجف را زودتر برویم یا کربلا را یکی دو روز بعد از اربعین بمانیم، چون معمولاً در ایام شلوغی به دلیل ازدحام‌ها و شرایطی که وجود دارد ما خیلی صلاح نمی‌دانیم که خانم‌ها و بچه‌های کوچک در آن جمعیت بروند و ممکن است آسیب ببینند، لذا این نکته هم مقداری سفر ما را طولانی می‌کند. در کل سفر کاروان لبیک معمولاً بازه‌ای بین ۹ تا ۱۱ روز دارد.

* کاروان‌داری چه چالش‌ها و مشکلاتی به همراه دارد؟

درست است که کاروان‌داری چالش‌هایی دارد ولی من دلم نمی‌خواهد راجع به این موضوع صحبت کنم. کاروان‌داری برای من یک لطف است، یک لطف ویژه خدا و از او می‌خواهم که تا زنده هستم این نعمت را از من نگیرد؛ بنابراین اگر سختی و چالشی داشته باشد که طبیعی هم است، همه کارهای اجرایی و همه کارهایی که با جمعیت انسانی طرف هستید، صددرصد چالش‌هایی دارد، ولی واقعاً رحمت است و به نظر من نعمت و زیبایی است. اینجا چیزی نیست که من بخواهم برای چالش‌ها غر بزنم، خیلی هم شاکرِ خدا هستم.

* خاطره خاصی از سال‌های گذشته دارید که برایتان ماندگار شده باشد؟

همه اربعین‌ها خاطرات خاص هستند. وقتی شما در جعبه‌ای جواهرات زیادی دارید به شما بگویند یکی از آن‌ها را انتخاب کن واقعاً به تأمل نیاز دارد. من همین الان دارم خاطراتم را مرور می‌کنم، انگار از درون جعبه درمی‌آورم نگاهش می‌کنم می‌گویم این خیلی خوب بود، بعد چشمم می‌افتد به یک جواهر یا یک گوهر دیگر، آن را برمی‌دارم نگاهش می‌کنم می‌گویم این هم خوب بود. لذا سؤال شما موجب شده که من مقداری به این خاطره‌ها نگاه کنم، ولی به نظرم همه خاطراتم جذاب هستند.

انتخابی نمی‌کنم و یک چیز کلی بخواهم بگویم این است که: من در این مسیر با افراد زیادی دوست شدم، رفیق و برادر شدم. این شاید هرسال برای من ماندگارترین خاطره است، هرسال به تعداد این رفقا اضافه می‌شود. من راجع به مسیر پیاده‌روی می‌گویم: در این مسیر یکی از لذت‌بخش‌ترین کارها این است که بعدازظهرها که هوا رو به خنکی می‌رود، روی یک صندلی بنشینی و یک استکان چای هم دستت باشد و فقط آدم‌ها را نگاه کنی، چون همه آدم‌ها در آن مسیر خیلی دوست‌داشتنی به نظر می‌رسند، یعنی به هرکسی نگاه می‌کنی احساس می‌کنی که خیلی دوستش داری. این خاطره‌ هرساله است، هرسال تکرار می‌شود و تکراری نمی‌شود!

* امسال با توجه به جریان فلسطین برنامه شما چیست؟

امسال برای برنامه فلسطین به حول و قوه الهی می‌رویم که به‌اندازه خودمان نقشی را ایفا کنیم. من این را جای دیگری هم گفتم، مهم‌ترین اتفاقی که بعد از طوفان الاقصی در سطح جهان افتاد، این بود که نام فلسطین که داشتند می‌کشتندش حتی نامش را به فراموشی می‌سپردندش، زنده شد! دوباره سر زبان‌ها افتاد، دوباره راجع به فلسطین حرف زدند و ما بعد از طوفان الاقصی دوباره با فلسطین آشنا شدیم. ما فلسطین را نمی‌شناختیم، ما به برکت طوفان الاقصی با آن آشنا شدیم و اگر این مهم‌ترین دستاورد آن خون‌های پاکی باشد که ریخته شده، اینجا نشان می‌دهد که هر کسی از هر جای دنیا کمک کند به احیا شدن این قضیه که مظلومیت فلسطین است، گویی در آن جهاد و مبارزه و مجاهدت شریک است. ما هم می‌خواهیم در آن شریک باشیم.

از طرف دیگر ما داریم به زیارت مردی می‌رویم که ایشان نماینده‌ اسلام جهادی و زیر بار ذلت نرفتن است. فلسفه قیامشان در خطبه مناء به‌نوعی از این صحبت می‌کنند که راه درست راه امیرالمؤمنین است. شاید برداشت من از چکیده خطبه منای ایشان این باشد. حالا راه امیرالمؤمنین چیست؟ راه امیرالمؤمنین در وصیتشان به فرزندانشان بعدازاینکه فرقِ مبارکشان شکافته شده بود این بود که «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً»، و اباعبدالله الحسین به‌درستی این مسیر را رفتند و نمایندگی کردند که یار مظلوم باشید و دشمن و ستیزه‌کننده با ظالم.

حالا ما داریم به زیارت این مرد می‌رویم. چطور می‌توانیم در این مسیر برویم و بخواهیم زیارت کنیم و شفاعت بخواهیم ولی نخواهیم از او تبعیت کنیم. تبعیت از این امام یعنی حمایت از مظلوم و جنگیدن با ظالم. ما در عصری زندگی می‌کنیم که بزرگ‌ترین ظالم و بزرگ‌ترین ظلم دارد به یکی از مظلوم‌ترین ملت‌ها و امت‌ها در طول تاریخ می‌شود. این ظلم، ظلم بزرگی است و مظلوم بزرگی هم دارد.

با این دو نکته و با توجه به اینکه اربعین امسال اولین رویداد جمعی مسلمانان بعد از عملیات طوفان الاقصی است، ان‌شاءالله هیئت هنر هم سعی می‌کند نقش خودش را در این مسیر ایفا کند. یکی از کارهایی که ما تصمیم گرفتیم انجام بدهیم با توجه به اینکه چفیه (کوفیه به زبان عربی) در سطح جهانِ امروز نماد فلسطین و مبارزه با استکبار شده، لذا ما به‌عنوان هیئت هنر با هم‌فکری دیگر هیئت‌ها اعلام کردیم که همه عزیزان همراه خودشان نمادی از فلسطین بیاورند؛ مثلاً همین چفیه؛ و برای بیان حمایت از مردم فلسطین پویشی با عنوان «چفیه رمز ماست» راه انداختیم.

تصاویری که از اربعین مخابره و رسانه‌ای می‌شود، می‌تواند در همان زمینی بازی کند که رزمنده‌های حماس و جهاد اسلامی در طوفان الاقصی بازی کردند و به‌نوعی حمایت از آن‌ها باشد. ان‌شاءالله با این نمادها و نشانه‌ها، با یاد کردن از آن مظلوم‌ها، با دعا کردن در کنار حرم امیرالمؤمنین و حرم اباعبدالله برای پیروزی فلسطین و نابودی اسرائیل، ما هم بتوانیم قدم کوچکی در این مسیر برداریم.

با تشکر از آقای حیاتی، امیدوارم با انتشار این مصاحبه، دیگران نیز با تلاش‌های ایشان آشنا شوند و قدردان خدماتشان باشند. برای ایشان در ادامه‌ این مسیر موفقیت و سلامتی آرزو می‌کنم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا