اربعین، امروزه در بسط زمان و مکان واقع شدهاست، بسط زمانی اربعین خارج از یک روز منحصر در تقویم است و به وسعت زمان تصور اربعین و حرکت به سوی او پیش میرود. اربعین در بسط مکانی و جغرافیایی قرار میگیرد و هر دلِ جامانده از رحیل اربعین را با خود همراه میکند و دل را به حائر حسینی میکشاند.
ناگفته پیداست که اربعین یک ظرفیت بینظیر در تمام ابعاد زندگی است. ظرفیتی که امام حسین(علیهالسلام) از پسِ قرون گذشته به دست ما رسانده است، امانتی که خونهای فراوانی به پایش ریخته شده است. ظرفیتی که صدای تمدن اسلامی را به گوش مخاطب جهانی میرساند؛ مخاطب خسته از هیاهوی صداهای ناخوشایند شیطانی. اربعین ندای فرهنگ شهادت و بیداری است؛ بیداری همه کسانی که پا در طریق میگذارند و خودشان را مهیای ظهور میکنند. اربعین هوشیاری است، از جنس توجه به تمام شئون زندگی، چه فردی و چه اجتماعی.
اربعین فرهنگی است که در انتهای مسیرش ختم به تمدن اسلامی میشود؛ شهید مطهری تعبیری دارند که تمدن، جنبه مادیِ فرهنگ و فرهنگ، جنبه ِمعنویِ تمدن است. اگر بخواهیم جمله ایشان را تفسیر و بسط دهیم، میتوان گفت: وقتی فرهنگ، ظهور و جلوه اجتماعی پیدا میکند، تمدن میشود.
اربعین را باید از منظرگاههای مختلف تمدنی مورد تحلیل و بررسی قرار داد و در سطوح و لایههای مختلفی باید به اربعین پرداخت. اربعین میتواند به مثابه یک آیین و یک ضیافت عظیم و یا یک فستیوال فرهنگی جلوه کند. اربعین از هر منظر مخاطبان خاص خودش را دارد که که این مخاطبان میتوانند با آن، همسو شوند، مرتبط و همراه شوند. اربعین در خودش یک سبک زندگی و زیست مؤمنانه دارد که میتواند در عرصههای مختلف حتی محیط زیست بسط پیدا کند، اربعین تمرینی است که در طول زندگی و در تمام نقاط جهان کاربرد دارد. این سبک زندگیِ مؤمنانه، عاشورایی و جهادیِ قابل توسعه است که میتوان از آن به عنوان مواسات نام برد. تعهدداشتن و ازخودگذشتن و در این میان، دیگران و منافع دیگران را دیدن از جمله این مواسات است.
اربعین فرصتی است که نشان دهد زائر اربعین نسبت به پیرامون خود بیتفاوت نیست و دقت نظر دارد و به نوعی مطالبهگر میشود. از جمله همین مسیری که برای گذشتن از مرز طی میکند. مردمی که در این خطه هستند به واسطه آمدوشد انسانیِ این مسیر باید آبادانی را ببینند، مردم آن منطقه باید این تحول را ببینند و بهرهمند شوند. در واقع یک جمعیت انسانی با نگاه ارزشی و متعالی که از مسیری عبور کنند، حضورشان منبع خیر و برکت میشود و ساکنان آن مناطق شاهد برکات حضور این افراد میشوند. یکی از این موارد جاده سبز اربعین و مرز باشماق است، مسیری که از کنار جنگلهای مریوان، دریاچه زریوار و محیط زیست زیبایی میگذرد. جنگلهای منحصربهفرد، با درختان و ترکیب گیاهی خاصش و بزرگترین دریاچه آبشیرین جهان و زیستگاه لکلکهای مهاجر، این پدیدههای زیستی چشمنواز و خیرهکننده، امروزه با بحرانهایی مواجه هستند، طبیعتاً انسان اربعینی بیتفاوت نیست و علَم مطالبه و پیگیری به روی دوش دارد و نجات دریاچه زریوار و جلوگیری از تالابشدن آن به واسطه عدم لایروبیِ به موقع را جزء وظایف خود میشمارد.
آتشسوزیهای مکرر در این جنگلها_ که بخشی بهواسطه خرابکاری دشمنان است و بخشی بهعلت گرما و سوءتدبیر_ از چشم اربعینیها دور نمیماند. مدافعان این مناطق همان بچههای اربعینی هستند که به زیارت میروند، هر زائر به عنوان یک کنشگر و مطالبهگر و فعال محیط زیست و مدافع این اماکن باید پرچم مطالبه را بلند کند، پیش از سوءاستفاده بسیاری از بدخواهان و فرصتطلبان این مملکت که هدفی جز سیاهنمایی ندارند. این مطالبات قطعاً برای بهترشدن و زیباترشدن سرزمین ایران است. ایرانی که داعیهدار کارهای بزرگ است، کارهایی از جنس ابعاد گوناگون تمدن اسلامی.
فاطمه میریطایفهفرد، پژوهشگر