کودکی بیش نبود،اما سیاه پوش آمده بود.
او قصه کربلا را در هیاهوی مسافران تماشا میکرد.
او داشت داشت داستان عاشورا را در حماسه مردم یاد میگرفت.
اما از چشمانش پیدا بود که هرگز نمی تواند باور کند اسیری دختر سه ساله حسین علیه السلام را.
در حالیکه، در آغوش گرم مادر بود باور نمیکرد کودکی در آغوش سربریدۀ پدر قرار بگیرد.
اما تو میتوانی باور کنی تازیانه و چهره چنین معصوم را
برای دریافت با کیفیت چاپ روی تصویر یا اینجا کلیک کنید.