بالاخره شوق دیدار و بی قراری و انتظار به سرانجام رسید؛ زائران اربعین بعد از هفته ها و روزها راه کوبیدن و پیاده روی کردن با صبر و اصرار اینک به سرمنزل یار و لطف دیدار حسین بن علی (علیه السلام) نائل آمدند.
کربلای حسین در روز اربعین سال ۱۴۰۳، همه آن شور و تلاطمی را که در طول روزها و شب های گذشته حال و هوای عراق، ایران، افغانستان، پاکستان، لبنان و همه شیعیان و دوستاران امام حسین (ع) را در سرتاسر جهان منقلب کرده بود، یکجا همه این شور و اشتیاق را در خود جمع کرده است.
زائران پیاده ای که از بیستم ماه محرم از دورترین نقطه عراق در «راس البیشه» در ۶۰۰ کیلومتری جنوب کربلا مراسم پیاده روی اربعین حسینی خود را با شعار «از دریا تا گلوی بریده» آغاز کردند، زائران ایرانی که کیلومترها راه را با خودرو طی کردند تا به مرزهای عراق برسند و از آنجا پیاده روی را به سمت حرم حسینی آغاز کردند و زائرانی که از اقصا نقاط جهان با هواپیما و خودرو و قطار خود را به عراق رساندند تا به رود خروشان اربعین بپیودند و آنها که از بلندی های هندوکوش و کوه های صعب العبور افغانستان و پاکستان طی طریق کردند تا بالاخره به قافله اربعین رسیدند همه آنها اینک در کربلای حسین بن علی (ع) در روز اربعین حسینی گردهم آمده اند.
بسیاری از زائران از داخل و خارج عراق در طول روزهای گذشته کوشیدند تا مراسم زیارت را زودتر به اتمام برسانند تا شهر کربلا در روز اربعین حسینی ظرفیت لازم را برای پذیرش زائرانی که در راه هستند، داشته باشد.
بین الحرمین از سیاهی جمعیت موج می زند و دسته های عزاداری با سوز و ضجه، جمعیت حاضر در بین الحرمین را می شکافند تا از حرم اباعبدالله الحسین (ع) بر سر و سینه زنان به سمت برادرش ابوالفضل عباس (ع) پیش بروند.
بانگ «لبیک یا حسین» در بدو ورود به حرم حسینی تنها صدایی است که به گوش می رسد اما در ورود به حرم ابوالفضل عباس جمعیت دلسوخته متحیر می ماند که چه بگوید؛ عده ای بانگ «لبیک یاعباس» می زنند و جمعی که عزاداران ایرانی هستند فریاد می زنند:«سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد…حسین!» اما عده ای هم تا چشمان اشک ریزان شان به حرم ابوالفضل عباس (ع) می افتد نا خواسته به یاد زینب (س) می افتند و بانگ «یا زینب» را سر می دهند.
کربلا از موج جمعیت جای سوزن انداختن نیست، انگار که از کوی و برزن این شهر زائر می جوشد از همه اقشار و ملت ها آمده اند و طبیعتا اکثریت را زائران عراقی به عنوان میزبان و ایرانی ها به عنوان بزرگترین جمعیت زائران خارجی تشکیل داده اند؛ همکاری ایرانی ها در مساعدت به میزبان عراقی نسبت به سنوات گذشته بیشتر شده و اثرات این حضور در جای جای شهر کربلا از حیث نظافت، تهویه هوا و سایبان ها قابل رویت است.
ساعات اولیه بامداد اربعین حسینی، زائران نماز صبح را در داخل و اطراف حرم و حومه شهر کربلا اقامه کردند و خود را برای مراسم مرکزی اربعین به عنوان حسن ختام مراسم اربعین حسینی امسال آماده کردند.
مراسم به رسم هرسال در بین الحرمین و حرمین حسینی و عباسی (ع) با قرائت اسارتنامه آغاز شد؛ اسارتنامه روایت اسارت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بعد از شهادت حسین بن علی (ع) و یاران و برادرانش در ظهر عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است.
اسارتنامه همان سند تاریخی است که زینب کبرا (س) خطبه های غراء خود را در مقابل عبیدالله بن زیاد در کوفه و یزید بن معاویه در شام می خواند و سپس حجت خدا حضرت زین العابدین سجاد (ع) با خطبه معروف خود، شام را علیه یزید و دار و دسته فاسد و فاسق اش می شوراند.
اسارتنامه پیش بینی تحقق یافته حضرت زینب است که هرسال به زائران حسینی گوشزد داده می شود، آنگاه که یزید بن معاویه کوشید ذکر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را از سر زبان ها محو کند اما زینب با خطاب مشهور خود گفت که «یا یزید! کد کیدک و اسعی سعیک و ناصب جهدک فوالله لن تمحو ذکرنا» (ای یزید! هرچه نقشه بریزی و تلاش و کوشش بکنی، به خدا سوگند که یاد ما را نمی توانی از خاطره ها بزدایی»
اسارتنامه خطبه انقلابی امام سجاد زین العابدین (ع) است که با عبارت گیرای «هرکس مرا می شناسد می داند و آنکه نمی شناسد من از اصل و نسب خود برایش می گویم» سپس شروع می کند «انا ابن مکه و منی؛ انا ابن زمزم و الصفا…» و همین طور «انا و انا» می گوید تا نسب خود را به پیامبر و حضرت فاطمه و علی و حسین بن علی شهید می رساند؛ مردم شام که ابتدا تصور می کردند اینها خارجی هستند با خطبه امام سجاد (ع) متوجه شدند که این اسراء، اهل بیت پیامبر خدا (ص) هستند که خداوند در قرآن توصیه به قدرشناسی و احترام آنها کرده است.
سخنان امام زین العابدین (ع) ولوله در بین جمعیت می اندازد و صدای گریه و زاری شامیان فضا را در برمی گیرد؛ یزید از خوف شورش و قیام مردم علیه او، دستور می دهد که برخلاف وقت نماز، موذن اذان بخواند تا شاید مانع ادامه سخنرانی امام سجاد (ع) شود.
امام سجاد بن علی (ع) وقتی موذن به فقره «اشهد ان محمد رسول الله (ص)» می رسد به یزید رو می کند و می گوید «ای یزید! این محمد جدد من است یا جدد تو!؟» و اینگونه شامیان یقین می یابند که چه ظلم بزرگی را به اهل بیت پیامبر (ص) روا داشته اند از این رو یزید برای فرونشاندن خشم مردم، ناچار می شود که اسرا را با احترام و اکرام به مدینه ارجاع دهد.
بازگشت به مدینه داستان یکی دیگر از شیرزنان حماسه حسینی به نام «ام البنین» مادر ابوالفضل عباس علیه السلام است که به استقبال اسراء و زینب می آید و این دو شیر زن بعدها آنقدر علیه جنایت یزید می گویند که والی مدینه به یزید شکایت می کند.
سارتنامه فقط روایت مصیبت ها و ظلم به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیست هرچند فقره های جانکاهی در آن نهفته است در عین حال داستان پیروزی حماسه حسینی و ناکامی یزید در محو یاد و خاطره اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است که به اعتقاد ناظران حضور میلیونی امروز زائران در کربلا در سالروز اربعین حسینی برهان قاطع بر صدق تحقق پیش بینی حضرت زینب (ع) است.
قرائت اسارتنامه تا نزدیکی نماز ظهر طول می کوشد و سپس زائران بعد از عزاداری و اقامه نماز ظهر و عصر، شهر کربلا را به سمت شهر و دیار خود ترک می کنند و اینگونه اربعین با تمام شکوه و جلالش به پایان می رسد.
موکب داران که در طول روزها و هفته های گذشته در طول مسیرهای منتهی به کربلای معلی سرگرم پذیرایی از زائران بودند، بار و بندیل خود را جمع می کنند و دوباره صندوق خود را نصب می کنند تا هرچه می توانند پول جمع کنند و سال آینده آن را برای زائران حسینی هزینه کنند.