لذت تجربه راهپیمایی اربعین در میان تاریخ
کتاب ستون۱۴۵۳ نوشته مسلم ناصری منتشر شده توسط انتشارات جمکران. ناصری در این رمان ضمن نقل وقایع تاریخی و بیان حالوهوای راهپیمایی اربعین در سالهای اخیر، سفری داشته در زمانه «اثیب یمانی» و در امروز ما. در ادامه این دو سفر مکانی و زمانی با هم تلاقی پیدا کرده و نهایتاً در عشق پاگیر خواهند شد.
در همین رابطه بخوانید:
در معرفی کتاب آمده است: «در شبی سراسر تب و لرز، راوی از دو جوانی میگوید که جنازه پدر را به دوش کشیدهاند تا به دوستی برسانند که بر بلندای کوهی بر کناره دریایی منتظر است. چنین است سرگذشت نویسنده سرگشته امروز. راوی، سفر خویش را میان واقعیت و تخیل آغاز میکند. به ۱۴۰۰سال پیش نقب میزند و همراه پسران «اثیب یمانی» میشود که در زمانه موج میزنند و در سفر عشق پای میفشرند تا…»
نویسنده در روزمرهنویسیهایش از پیادهروی اربعین، مسأله ایرانی-عربی را از عمق تاریخ اسلام و در گستره جغرافیایی عراق تا ایران، «مسأله» میداند. در خلال داستان، ضمن طرح این مسأله، از آن عبور میکند. از برخی رفتارها گلایه دارد. از بعضی چیزها به شوق و اضطراب میآید و نفسبند میرود.
تجربه تبدیل شدن به ستون۱۴۵۳
ناصری میگوید: «این کتاب سفرنامه اربعین است. من هم در اربعین به زیارت امام حسین (ع) مشرف شدم. سعی کردم تجربیات، جهان بینی، نگاه خود و جزئیاتی را که میبینم را در قالب یک سفرنامه در زمان حال بنویسم. با یک سفرنامه تاریخی که سرگذشت پسران اثیب یمانی در گذشته را روایت میکند، در هم آمیخته و در قالب کتاب «ستون ۱۴۵۳» ارائه کنیم.
ستون ۱۴۵۳ واقعیت خارجی ندارد. به این دلیل این اسم برای کتاب برگزیده شده که فردی که کتاب را کامل و با دقت بخواند بعد از خواندن کامل کتاب در انتها به یک درک کامل میرسد و آهسته آهسته همراه با داستان رشد میکند و در نهایت خودش تبدیل به یک ستون(۱۴۵۳) میشود و میتواند بر ستون و درگاه امام حسین(ع) تکیه کند.»
برشی از متن: «در نجف سرگذشت اثیب و پسرانش را خوانده بودم. یعنی سه شب در زیرزمین مهمان پدر این دو جوان بودهام. زهی عالم بیخبری! وقتی رفته بودم به زیارت پدرش، سرنوشت او را بر تابلویی خوانده بودم. حالا در عالم واقع با پسرانش روبهرو شدهام.»