شهید مطهری گفت: امام حسین(ع) آن روزی که پیامش را در صحرای کربلا ثبت میکرد نه کاغذی بود و نه قلمی، ولی همین پیامش روی صفحه لرزان هوا، چرا باقی ماند؟ چون منتقل شد روی صفحه دلها؛ روی صفحه دلها آنچنان حک شده که دیگر محو شدنی نیست.
در ایام اربعین هستیم و توجه بسیاری از ما به حضرت سیدالشهدا(ع) و نهضتی است که ایشان با خون و جهاد خود خلق کرد. اربعین موسم مخابره پیام حسینی به جهانیان است که همهساله با حضور شیعیان و زوار، حتی غیر شیعیان و غیر مسلمانان انجام میشود. شهید مطهری به عنوان یکی از احیاگران جدی نهضت حسینی در تاریخ معاصر درباره جاودانگی نهضت و پیام حسینی تحلیلی دارد که در ادامه آن را میخوانیم.
امام حسین(ع) پیام خونین خودش را روی صفحه لرزان هوا ثبت کرد، ولی چون توأم با خون و رنگ قرمز بود، در دلها حک شد. امروز شما میلیونها افراد از عرب و عجم را میبینید که پیام امام حسین(ع) را میدانند: «انّی لا ارَی الْمَوْتَ الّا سَعادَةً وَ لَاالْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً»؛ آنجا که انسان میخواهد زندگی کند ننگین، آنجا که میخواهد زندگی کند با ظالم و ستمگر، آنجا که میخواهد زندگی فقط برایش نان خوردن و آب نوشیدن و خوابیدن و زیر بار ذلتها رفتن باشد، مرگ هزاران بار بر این زندگی ترجیح دارد. این پیام شهید است.
امام حسین(ع) که مهاجم است و منطقش منطق شهید، آن روزی که پیامش را در صحرای کربلا ثبت میکرد نه کاغذی بود نه قلمی، همین صفحه لرزان هوا بود. ولی همین پیامش روی صفحه لرزان هوا، چرا باقی ماند؟ چون فوراً منتقل شد روی صفحه دلها؛ روی صفحه دلها آنچنان حک شد که دیگر محو شدنی نیست. هر سال که محرم میآید میبینیم امام حسین(ع) از نو طلوع میکند.
بیان چند مسأله
حادثه عاشورا چه نوع حادثهاى است و از چه مقولهای است؟ آیا از نظر اجتماعى یک انفجار بدون هدف بود، مانند بسیارى از انفجارها که در اثر فشار ظلم و تشدید سختگیرىها رخ مىدهد احیاناً به وضع موجود کمک مىکند و یا یک تصمیم آگاهانه و هوشیارانه نسبت به اوضاع و احوال موجود نسبت به آثار و نتایج این حرکت بود؟ در صورت دوم آیا یک قیام و نهضت و انقلاب مقدس بود یا دفاع؟ آیا کارى بود که از طرف امام شروع شد و حکومت وقت مىخواست آن را سرکوب کند و یا او از طرف حکومت وقت مورد تجاوز قرار گرفت و او به جاى سکوت و تسلیم، شرافتمندانه از خود دفاع کرد؟ عبارت دیگر آیا چیزى از سنخ تقوا در جامعه بود و مظهر یک تقواى بزرگ در حد دادن جان بود، یا مظهر یک احساس و عصیان و قیام مقدس ؟ آیا از نوع حفظ و اثبات خود بود یا از نوع نفى و انکار جبهه مخالف؟
بنابراین فرض اول ناچار اهدافى داشت اجتماعى و اصولى و بنابر فرض دوم هدفش جز حفظ شرف و حیثیت انسانى خود نبود؛ بنابراین که از نوع انقلاب و قیام ابتدایى بود، آیا مبناى این انقلاب صرفاً دعوت مردم کوفه بود که اگر مردم کوفه دعوت نمىکردند قیام نمىکرد و قهرا پس از اطلاع از عقبنشینى مردم کوفه در صدد کنار آمدن و سکوت بود یا مبناى دیگرى جز دعوت مردم کوفه داشت و فرضاً مردم کوفه دعوت نمىکردند، او در صدد اعتراض و مخالفت بود هر چند به قیمت جانش تمام شود.
91 خواندن این مطلب 2 دقیقه زمان میبرد