زائر خاص با پاسپورت دقیقه ۹۰

سوار اتوبوس شدم، پاسپورت را در شهر قم تحویل من دادند و این‌گونه من زائر شدم ...

سوار اتوبوس شدم، پاسپورت را در شهر قم تحویل من دادند و این‌گونه من زائر شدم …

arbaeen.ir با مرور خاطرات اربعین سال‌های اخیر به کمک مخاطبان خود؛ سعی کرد امسال حال و هوای معنوی این سفر معنوی و خاص را حفظ و  روزهای سخت فراق و لحظه‌های دلتنگی را سپری کند. چندی پیش هم نتایج مشارکت مخاطبان در این مسابقه اعلام شد.

در همین رابطه بخوانید:

فاطمه صائب، بانویی ۲۰ ساله از خطهٔ خراسان جنوبی که تاکنون دو مرتبه در سال‌های ۹۷ و ۹۸ زائر امام حسین(ع) در ایام اربعین بوده است. وی از برگزیدگان مسابقهٔ روایت اربعین من بوده است که سفر سال نخست خود را جذاب‌ترین سفر خویش می‌داند.

 

گفتگوی اختصاصی با زائر دقیقه ۹۰

صائب در گفت‌وگو با سایت اربعین می‌گوید: اولین بار کاملاً به‌صورت اتفاقی عازم سفر اربعین شدم. به این صورت که به شوخی به خانواده گفتم من می‌خواهم همراه پدربزرگ و مادربزرگم به کربلا بروم. این در حالی بود که کمتر از یک هفته به سفر آن‌ها مانده بود و من پاسپورت و ویزا نداشتم. چندین مرتبه من تا انتهای ناامیدی رفتم و برگشت. هر بار که دیگر هیچ امیدی به رفتن نداشتم تماسی می‌گرفتند و روزنهٔ امیدی باز می‌شد. نهایتاً این‌گونه شد که گذرنامه در قم به دستم رسید و راهی شدم.

چای موکب
چای موکب

وی ادامه می‌دهد: کاروانی که ما با آن عازم بودیم، دو اتوبوس بود. یک اتوبوس آن قرار بود ساعت ۴ بعدازظهر حرکت کند و اتوبوس بعدی ساعت ۹۰ شب حرکت می‌کرد. در نهایت مقصد هر دو اتوبوس شهر قم و از آن‌جا مرز مهران بود. بنده سوار بر اتوبوس ساعت ۴ بعدازظهر شدم، در حالی که هنوز رفتنم قطعی نبود. خوش‌بختانه امام حسین(ع) طلبید و پدر و مادرم پاسپورتم را به اتوبوس دوم رساندند. آن‌ها نیز پاسپورت را در شهر قم تحویل من دادند و این‌گونه من زائر شدم.

در همین رابطه بخوانید:

خاطره شیرین سفر

صائب در ادامه به یادآوری خاطرهٔ شیرینی از سفر خود اشاره کرده و اظهار می‌کند: من از ایران یک پرچم ۱ونیم متری برای خودم خریده بودم. از عراق نیز یک پرچم عراق تهیه کردم و مادربزرگم با نخ و سوزنی که به همراه داشت این دو پرچم را به هم دوخت و به یک پرچم زیبا تبدیل کرد. با دسته‌ای که به همراه داشتیم این پرچم زیبا و یکپارچه را پدربزرگم که روحانی است، در دست گرفت و همین امر باعث شد بازخوردهای بسیار زیبایی از مردم عراق و از ایرانیان دریافت کنیم.

این بانوی خراسانی ادامه می‌دهد: کاروان تصمیم به انجام پیاده‌روی در طول ۳ روز را داشت. ما چون تصمیم داشتیم بیشتر از مسیر لذت ببریم، از کاروان جدا شدیم تا ۵ روز پیاده‌روی کنیم. طی این روزها بازخوردهای جالبی از مردم عراق و نیز از ایرانیان حاضر در مسیر دریافت کردیم که از این یکپارچگی پرچم‌ها بسیار لذت می‌بردند. به خاطر این حرکت بسیار برای ما احترام ویژه‌ای قائل بودند.

فاطمه صائب
فاطمه صائب

درد دوری دست جمعی

صائب در رابطه با عدم حضور در پیاده‌روی سال ۹۹ اربعین به‌دلیل شیوع ویروس منحوس کرونا عنوان می‌کند: اکثر کسانی که یک بار پیاده‌روی اربعین رفته‌اند، اگر یک سال نتوانند بروند حال و هوایشان در اربعین وصف‌شدنی نیست.

وی می‌گوید: زمانی که در آن ایام از اربعین و کربلا با آن‌ها حرف می‌زنید، قلبشان از جا کنده می‌شود و تاب و تحمل ندارند. اما امسال چون این غم سراسری و فراگیر بود، قدری قابل تحمل‌تر بود، ولی باز سخت و دشوار بود و سنگینی شدیدی روی قلب‌ها حس می‌شد. بنده به همسرم پیشنهاد دادم برای این‌که امسال از این غم عدم حضور ما کاسته شود، یک پرچم و ضبط صوت برداریم و به یاد پیاده‌روی اربعین در شهر قدم بزنیم. به این وسیله حس و حالی خوبی به شهر بدهیم و از دلتنگی خودمان نیز کم کنیم. امیدواریم سال‌های آتی باز هم توفیق حضور در جمع زائران اربعین را داشته باشیم.

گفتگو: معصومه امینی
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا