سفررنامه”یک اربعین با زینب( قسمت دوم)”

سفررنامه”یک اربعین با زینب( قسمت دوم)”

ساعت ۸ صبح یکشنبه  سوم بهمن، نجف رابه قصد کربلا ترک می کنم.سالها با دیدن سیل ره پویان عاشقی که با پای پیاده به سوی کربلا گام برمی داشتند ازخدا خواسته بودم این توفیق را نصیب من هم بفرماید .المنه لله که درمیکده باز شد ومن هم پیاله ای از رخ دوست زدم!

مقصد من مشهدالحسین است .همان حسینی که اسلام بقای خود رامدیون خون بناحق ریخته او ویاران فداکار اوست

 

در این سفرها هربار که به حرم علی مشرف می شوم به دنبال کتاب زیارتنامه ای می گردم که  بر صفحه پشت جلد آن این حدیث شگفت از امام صادق(ع) به ابن مارد نوشته شده است تا مرا که دراین زیارت رفتنها بدنبال کسب ثواب وتجارت حسنات نیستم به وجد آورد:

 

قالَ ابنُ مارِدٍ لأبی عَبدِالله (علیه السلام) : مَا لِمَنْ زارَ جَدَّکَ أمیرَالمُؤْمنِین (علیه السلام)
فَقال (علیه السلام) : یَابْنَ مارِدٍ مَنْ زارَ جَدّی عارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَجَّهً مَقْبُولَهً وَعُمْرَهً مَبْرُورَهً وَالله یَابْنَ مارِدٍ ما تَطْعَمُ النّارُ قَدَماً تَغَبَّرَتْ فی زَیارَهِِ أمیرِالْمُؤْمِنین (علیه السلام)

ابن مارد به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: کسی که جدت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را زیارت کند چه پاداشی دارد؟
حضرت فرمودند : ای پسر مارد هرکس جدم را زیارت کند در حالی‌که عارف به حق او باشد ، به هر قدمی که بر می‌دارد برایش یک حج مقبول و یک عمره مقبوله نوشته می‌شود. به‌خدا قسم ای پسر مارد، بر هر قدمی که در راه زیارت امیرالمؤمنین غبار نشیند به آتش نمی‌سوزد- وسائل الشیعه ۵ / ۲۹۴

نکته جالب اینکه امام اینقدراین حدیث را مهم می داند که در پایان به ابن مارد می فرماید:

 یابن مارد، اکتب هذه الحدیث بماء الذهب ! ای پسر مارد این حدیث را با آب طلا بنویس!

 و ما چه می دانیم علی ،این تنها انسانی که خداوند نام خود را بر او نهاده – السلام علی اسم الله الرضی! درود بر نام خدا که پسندیده است – وخانه خود- کعبه  وخانه خود مسجد کوفه را مولد ومشهد او قرار داده کیست!

همو که در زیارتنامه اش می خوانیم: السلام علیک یا ولی الله وموضع سرّه!

همو که در زیارتنامه اش می خوانیم: یا سرّالله، ان بینی وبین الله تعالی ذنوبا قد اثقلت ظهری و لا یاتی علیها الا رضاه فبحق من ائتمنک علی سرّه واسترعاک امر خلقه کن لی الی الله شفیعا ومن النارمجیرا وعلی الدهر ظهیرا .

ای سرّخدا بین من وخداوند گناهانی است که برپشتم سنگینی می کند وجزرضای حق آنها را محو نمی کند پس بحق کسی که تو را امین خود در سرّش قرار داده  وامور خلایقش را به توسپرده است شفیع من در نزد خدا باش ومرا از آتش جهنم نگاه دار ودر زمانه یار ویاور باش.

ساعت ۸ صبح یکشنبه  سوم بهمن، نجف رابه قصد کربلا ترک می کنم.سالها با دیدن سیل ره پویان عاشقی که با پای پیاده به سوی کربلا گام برمی داشتند ازخدا خواسته بودم این توفیق را نصیب من هم بفرماید .المنه لله که درمیکده باز شد ومن هم پیاله ای از رخ دوست زدم!

مقصد من مشهدالحسین است .همان حسینی که اسلام بقای خود رامدیون خون بناحق ریخته او ویاران فداکار اوست

ازحسین بی علی (ع) بسیارگفته اند و شنیده ایم ،نوشته اند وخوانده ایم اما همه این همه گفتنها ونوشتنها نتوانسته است پرده ازاین پری چهره عالم وجود بردارد و گمان می کنم این آرزو بردل مشتاقان دلداده  اوتا قیام قیامت باقی خواهد ماند.وچگونه این شناخت ممکن باشد درحالی که دریکی از زیارت نامه های  او چنین می خوانیم: السلام علیک یا موضع سرّالله! سلام بر تو ای محل سرّخدا

شبی قبل از تشرفم به کربلا که درروضه  بسیار باشکوه وسنتی وبرخوردار از روح معنوی فوق العاده بیت مرحوم آیت الله مرعشی که ازعلمای بزرگ خوزستان بود وسالها درنجف ساکن به دعوت فرزندشان دکتر مرعشی توفیق حضورداشتم خطیب منبر به دومطلب اشاره کرد که احساس کردم این دو توشه سفرمن خواهد بود.

۱-  وی در نقل قول از فردی موثق به نقل ازمرحوم آیت الله میلانی می گفت:درایامی که علامه امینی به  مشهد مشرف شده بود برای من  این ماجرا را تعریف کرد که:

مدتها دراین فکربودم که چرا در روایات وارده درآداب زیارت امام حسین بر خلاف زیارت سایرائمه معصومین سفارش وتاکید براین شده که زائرحضرت تشنه وگرسنه وغسل زیارت نکرده وعطرنزده به حرم مشرف شود.هرچه فکرمی کردم و در دریای بیکران روایات غوص وغورمی کردم بجایی نمی رسیدم تا اینکه شبی درخواب دیدم درکربلا هستم ومردم دسته دسته به حرم امام حسین داخل می شوند  در خواب دیدم برسر در هر یک از درهای ورودی حرم دوفرشته ایستاده اند و برسر و روی مردمی که به حرم وارد می شوند عطری بسیار خوشبو می زنند.درهمین حال بودم که یکی از دوفرشته رو به من کرد وگفت: آقای امینی، این عطری که به بدن زوار زده می شود عطری است از بهشت که مخصوص زائرین حسین است و با زدن آن دیگرنیازی نیست که زوار به خودعطربزنند.بعد به من گفت: حالا جواب سوالت را پیدا کردی؟

۲-خطیب درادامه منبرخود که بسیاری ازعلما در مجلس حضورداشتند روایتی خواند که درآن آمده بود: وقتی زائرقبرامام حسین می خواهد از حرم حضرت خارج شود فرشته ای خطاب به او می گوید: گناهان گذشته توتا اکنون بخشیده شد، استانف العمل، عملت را از سر بگیر!  وبقول ما یعنی حساب بی حساب!

وقتی انسان این روایات را درفضیلت زیارت امام حسین می شنود آن وقت است که متوجه می شود چرا میلیونها زائرعاشق ودلداده حسینی همه ساله با پای پیاده وگاه برهنه که خود مکرر درمسیرنجف به کربلا دیدم واز آنها تصویر گرفتم اینگونه سر ازپا مشناخته به سوی منای عشق حسینی می شتابند.

تازه درمی یابد حافظ، این شاعرشیعی که اشعاردرپرده بسیاری درباره حسین ویارانش وازجمله حضرت حر(ع)  – که من با تمام وجود به خاطر تصمیمی که در روزعاشورا گرفت وحسینی شد و در جبران اشتباه بزرگی که کرد وراه را برامام بست خون خود و فرزندش را بپای حسین ریخت  به اوعشق می ورزم وبارها به زیارت قبر دورافتاد ه اش در روستای حر که بنام او در ده کیلومتری کربلا نامگذاری شده است رفته ام –  گفته است که مصداقی بجز اوندارد:

 چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را      که کس آهوی وحشی را از این خوشترنمی گیرد!

 و حافظان معنا شناس به برخی از آنها اشاره ای داشته اند دراین بیت چه گفته است:

سرّخدا که عارف سالک به کس نگفت        در حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟                        

تا آنجا که از روایات در این زمینه می شود برداشت کرد این ثواب واجرعلاوه براختصاصی بودن آن به زیارت سیدالشهدا(ع) درباره هر زائری که عارف به حق حسین باشد صدق می کند .

ندیده ای هرچه درمجلس روضه ای که از او نام برده می شود می نشینی سیرنمی شوی و وقتی مجلس ومحرمش تمام می شودغصه ات می گیرد .

ندیده ای وقتی ازاو نامی می برند چه بی اختیار براو که با اشک هردیده پیوندی ابدی دارد چه اشک بی اختیاری ازدیده ها سرازیرمی شود.

ومن دربارها تشرفم به کربلا شاهد بلورهای زیبا ی اشکی بودم که بی تابان حسین بر گونه هایشان نشانده بودند وبا چشمانی خیس اشک به حرم آقا می نگریستند.

 گفتم اشک، اما نه هراشکی و نه هرگریه ای و نه ازهر گریه کننده ای!

چه آنگونه که بعضی مقاتل نوشته اند در زمانی که حسین با لبی خشکیده وتشنه ومظلومانه درخون خود می غلطید وزمین و آسمانها برغربت ومظلومیت او می گریستند بعضی ازاهل کوفه که به قتل او راضی نبودند ولی حاضر به جانبازی در دفاع از جان اونبودند بر نقطه ای مرتفع که او را در گودالی که بیش از یک ونیم متر با سطح زمین فاصله داشت وبعدها مقتل خونین اوگردید درحلقه شمشیر بدستانی نابکاربه خاک وخون تپیده می دیدند اما ایستاده بودند واشک می ریختند!

دیگرانی هم بودند که وقتی حسین از مدینه  قصد کربلا کرد با او دیدار کرده وحضرت را نصیحت می کردند که از این سفر منصرف شود ولی در نهایت چون حضرت را مصمم می دیدند بجای آنکه او راهمراهی کنند و دست از تحلیل ونظریه پردازی خود دربرابر او که امامشان بود بردارند با چشمانی گریان با او وداع کردند و رفتند تا به زن و بچه وزندگیشان برسند ومنتظر خبرشهادت او باشند.!

 روز تاسوعای امسال که در خدمت سیدعظیم الشان اهل دلی بودم نکته ای در باره رابطه بین صاحبان اینگونه اشکها و قتل حسسین گفت که علاوه براینکه مرا سخت تکان داد به سالها ابهامی که درباره معنی این گفته سیدالشهدا که :انا قتیل العبره – من کشته اشکم – داشتم خط پایان کشید.

این رند، با تکان دادن معنی دار دستش گفت :اینکه مولا می فرماید من کشته اشکم یعنی اینکه بعضی بجای آنکه مرا یاری وکمک کنند مرا دربین دشمنان تک وتنها گذاشتند و فقط اشک ریختند!

ایشان می گفت منظور حضرت از این عبارت این بود که اگر آن مردم بجای اشک ریختن به دفاع از او بر می خاستند او آنگونه مظلومانه به شهادت نمی رسید.

حسین نیزمانند پدرش علی هم ثار الله است وهم سرّالله . وکسی چه می داند سرّ خدا چیست تا بتواند حسین وعلی رابشناسد!(پایان قسمت دوم)

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا