مرگ دوست داشتنی

مرگ دوست داشتنی

قبل از رفتن یکی دو اتفاق تروریستی در عراق افتاده بود و همین باعث شد باز هم احساسات بعضی از دوستان و نزدیکان – البته بسیار اندک- غلیان کند و در رفتن مان اما و اگر بیاورند:

«-  مگر پارسال که رفتید، قبول نشده که امسال هم می رید؟ بابا! هر سال هر سال که نمی رن کربلا… (پی نوشت ۱ و ۲)

–       – خاورمیانه رو برف و بوران برداشته شما می خواهید پیاده برید کربلا؟…

–       – حالا با ماشین برید قبول نیست؟

–       – مگه تو آلرژی نداری؟ مگه فلان نیستی؟ به فکر سلامتیت نیستی؟

–       – تو که آدم نرمال و عاقلی بودی، به کی کشیدی؟ کله ات بوی قرمه سبزی می ده ها!»

        – حتی یک شب یکی از آشنایان زنگ زد گفت: «بگو ببینم این جمله از کیه؛ امام حسین وفادار می خواهد نه عزادار!»

منم نه گذاشتم و نه برداشتم گفتم شبیه تفکرات وهابی هاست. طرف صدایش بلند شد که حالا دکترشریعتی شد وهابی؟

آخ…آخ… حسابی عصبانی اش کرده بودم. گفتم من که نمی دانستم جمله کیه، اما شبیه حرف وهابی ها و این روشنفکرنماهای امروزی ست که می گویند گریه و زاری و عزاداری نکنید و به جای نذری و هزینه سفر به فقرا کمک کنید. 

کمک به فقرا خوب است، نذری و کربلا رفتن هم خوب. این عزاداری است که به مرور معرفت می آورد و وفاداری. وفاداری که از حزن و غم بر مصیبت برنخیزد خیلی دوامی ندارد. او هم برگشت گفت:

 

–   شما با اون وهابی ها چه فرقی دارید؟ اونا می کشن برن بهشت، شما هم می رین تو دل خطر کشته بشین برین بهشت!» (پی نوشت۳)

نکته اول: در این خیل میلیونی (حدود۲۰میلیون) که گاه هفته ها پیاده راهی کربلا بودند، چند نفر کشته یا بهتر است بگوییم شهید شدند؟ شاید یکی دو عملیات بمب گذاری صورت گرفت و تعداد شهدا کمتر از انگشتان دست بود.

حال در جاده های ما از هزاران نفری که تازه آن هم با ماشین راهی سفرند، چند نفر در تصادفات جان می سپارند؟

کدام مرگ را می پسندید؟

نکته دوم: به نظرم جفاست که از بین این همه امنیتی که در مسیر برقرار بود و حتی خیلی از زوار شب ها میهمان خانه عراقی هایی بودند که نمی شناختندشان از جمله خودمان با آن میهمان نوازی گرم شان، در اخبار این روزها خبر انفجار یک بمب در کربلا و شهید شدن دو نفر همه چیز را زیر سوال ببرد و سیل تماس ها و تلفن ها و نگرانی ها روانه راه مسافران شود.

خانه ای که دو شب در نجف گروه تقریبا۴۰ نفرمان میهمان اهالی باصفایش بودند

نکته سوم: به نظرم جفاست که در این حدود یک ماهی که عراقی ها با تمام توان و دارایی شان از زوار چند وعده در روز پذیرایی می کنند و چندین تن غذا پخته و نوش جان میلیون ها نفر می شود، مسمومیت ۶۰،۷۰ نفر که معلوم نیست در کجا و چه غذایی خورده اند، در اخبار انقدر پررنگ مطرح شود و باز هم سیل تماس ها و تلفن ها و نگرانی ها و سفارش ها روانه راه مسافران شود.

من بعد رسیدنم تهران، خیلی از دوستان تا مرا می دیدند یا تماس می گرفتند با نگرانی می پرسیدند: شما هم صدای بمب رو شنیدید؟ از غذای عراقی ها شما هم خوردید؟ مسموم نشدید که؟

به نظر شما کدام مهمتر است؟

 

کاش هر کس وظیفه رسانه ای خود را بشناسد و اولویت ها را تشخیص دهد و بداند اکنون که میلیون ها ایرانی برای اربعین راهی کربلا هستند و میلیون ها خانواده آنها چشم به راه، گاهی اخبار را با چه کیفیتی و کمیتی و در چه زمانی و مکانی چگونه بیان کند و حتی بعد سفر راوی چه مطالبی باشد.

 

…………………………………………………………………………………………………………………………..

پ ن۱. امام صادق(ع)در دیدار با یکى از اصحاب برجسته اش به نام  “ابان بن تغلب” ، از او مى‏پرسد: «اى ابان! کى به زیارت قبر حسین رفته‏اى؟»

ابان عنوان می کند که مدتى است طولانى که به زیارتش نرفته‏ام.
امام  می فرمایند: «سبحان‏الله… تو از بزرگان و رؤساى شیعه‏ هستى‏ و در عین حال، حسین(ع) را رها کرده و به زیارتش نمى‏روى؟» (کامل‏الزیارات، ص ۳۳۱)

پ ن۲.  و در جای دیگر فرمودند: «زیارت‏حسین بن على(ع)، بر هر کسى که (حسین) را از سوى خداوند،(امام) مى‏داند لازم و واجب است.» (وسائل الشیعه، ج ۱۰ ص ۳۴۶ حدیث ۵)

پ ن۳. معاویه بن وهب، نقل مى‏کند که امام صادق(ع) به من فرمود: «هرگز زیارت حسین(ع) را به خاطر ترس، رها مکن. هر کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد دید. اى معاویه! آیا دوست ندارى که خداوند تو را در میان کسانى ببیند که پیامبر دعای شان کرده است؟ آیا دوست ندارى که با فرشتگان همدوش باشى و در قیامت، بى گناه به محشر آیى و جزء کسانى باشى که با پیامبر دست مى‏دهند؟!» ( کامل الزیارات، ص ۱۱۷)

منبع: وبلاگ حافیان

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا