«کلان‌هویت اربعین» طلیعه تمدن اسلامی است

یادداشت حاضر در پی فهم و تحلیل حوادث بین المللی، مبتنی بر سؤالات فوق و با رویکرد مردم‌شناسی سیاسی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره ظرفیت تمدن‌سازی راه‌پیمایی اربعین فرمودند: «اگر ظرفیّتهای کشورهای اسلامی بر روی هم مجتمع بشود، آن وقت امّت اسلامی نشان خواهد داد که عزّت الهی یعنی چه؛ هویت تمدّن اسلامی را به جوامع عالَم نشان خواهند داد. باید هدف ما این باشد و این راه‌پیمایی اربعین می‌تواند یک وسیله‌ی گویایی برای تحقّق این هدف باشد.»

تحولات دهه اخیر در فضای بین الملل را بایستی چگونه تحلیل کرد؟ در نتیجه‌ی این تحولات، قرار است چه اتفاق/ اتفاقاتی بیفتد و جهان رو به کدام سو می‌رود؟ آینده‌ی جهان اسلام چه خواهد بود؟
یادداشت حاضر در پی فهم و تحلیل حوادث بین المللی، مبتنی بر سؤالات فوق و با رویکرد مردم‌شناسی سیاسی است.

در همین رابطه بخوانید:

انقلاب اسلامی و اربعین، گفتمان بازگشت به هویت‌های کلان

در چهل سال گذشته دو نقطه مقاومت جدی در برابر مناسبات سرمایه‌داری نئولیبرال قابل شناسایی است: انقلاب اسلامی و اربعین. اگرچه هر دو پدیده را می‌توان از مناظر مختلفی همچون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیک و … مورد توجه قرار داد. اما در این یادداشت قصد دارم این دو پدیده را از منظر هویتی و ژئوپلیتیک-ژئوکالچر مورد بازخوانی قرار دهم. هر دوی این پدیده‌ها هم هویت‌ساز بوده و بر مناسبات هویتی دنیا تأثیر جدی گذاشتند. هر دو پدیده را بایستی در امتداد یکدیگر تعریف کرد، اگرچه قدمت اربعین و پیاده‌روی آن بسیار طولانی‌تر است. نکته مهم در اینجا این است که مناسبات پیاده‌روی اربعین در فضای پساصدام شکلی نوین گرفته است. و از این‌رو، ما آن را در امتداد انقلاب اسلامی در نظر می‌گیریم.

اگر به تأسی از مانوئل کاستلز، هویت را فرایند معناسازی بر اساس یک ویژگی از ویژگی‌های فرهنگی که بر دیگر منابع برتری دارند؛ بدانیم، می‌توان مناسبات هویتی متأثر از پدیده انقلاب و اربعین را بهتر درک کرد. انقلاب اسلامی ایران به لحاظ هویتی پارادایم جدیدی را در نظم دوقطبی جهانی در مقابل دو قطب مسلط کمونیسم و لیبرالیسم پایه‌گذاری کرد. بر این اساس، بخش زیادی از جهان اسلام را در ذیل دال برتر اسلام، مفصل‌بندی کرد.

این مفصل‌بندی هم در بعد اسلام شیعی و هم در بعد اسلام سنی اتفاق افتاد. بسیاری از جمعیت‌های سنی و شیعی در جهان اسلام با انقلاب ایران اعلام همبستگی کرده اند. این قطب و پارادایم جدید هویتی و طرفداری مسلمانان از آن زمانی بیشتر معنادار می‌شود که فضای زمینه‌ای جهان اسلام در دوره پساعثمانی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت، در نظر گرفته شود.

اربعین یک سمبل جدید

پدیده اربعین از نظر ما با پیش فرض‌های گفته شده در امتداد انقلاب ایران است. تبدیل به سمبل این ژئوکالچر جدید در بعد اسلامی آن شده است. این یعنی اینکه جغرافیای تمدنی اسلامی در بعد فیزیکی دارد خود را با مرکزیت راه نجف به کربلا تعریف می‌کند.نکته بعد در مناسبات فعلی جهانی، بحث تغییر نظم است. نظم‌های جهانی هر چند سال یک‌بار به هم می‌ریزند و از خرابه نظم‌های قبلی، نظمی جدید به پا می‌خیزد.

نظم جهانی تا قبل از جنگ‌های جهانی حالت چندقطبی (Multipolar) داشت که در آن چند «دولت» مشغول به بازیگری بودند. این نظم با اتفاقات خشن جنگ‌های جهانی به هم ریخت و از سال ۱۹۴۵ به بعد، نظمی ایدئولوژیک مبتنی بر بازیگری «دو بلوک» استقرار یافت که به آن نظم دوقطبی (Bipolar) می‌گفتند. این نظم تا فروپاشی شوروی دوام آورد. پس از آن در اوایل دهه ۹۰ قرن بیستم ایالات متحده سعی بر استقرار نظم تک قطبی (Unipolar) نمود.

نظم مورد نظر ایالات متحده در بعد تئوریک به پشتوانه نظری نظریه فوکویاما که پایان تاریخ ( End of History) نام گرفت، سعی در تثبیت خود داشت و در بعد ژئوپلیتیک نیز آرای برژینسکی پشتوانه‌ای قوی برای آن فراهم می‌کرد. این نکته را می‌توان در اولین کنشگری ایالات متحده در فضای پس از جنگ سرد دید که حمله آمریکا به صدام در بحث اشغال کویت بود. لشکرکشی به جهان اسلام در آن زمان و مقابله ظاهری با صدام حسین که تا دیروز متحدی تمام عیار برای آمریکایی‌ها محسوب می‌شد که وظیفه مهار انقلاب ایران را به او سپرده بودند، هدفی بزرگ‌تر را دنبال می‌کرد؛ که همانا تثبیت نظم تک قطبی مورد نظر ایالات متحده بود.

اربعین و گذار از دولت محوری وستفالیایی

نظم مورد نظر آمریکا از اوایل قرن بیستم و در پی حمله مجدد به جهان اسلام عملاً با کنشگری بازیگران منطقه‌ای همچون ایران، روسیه، چین در افغانستان و عراق، از هم پاشید. این اتفاقات درکنار مشکلات داخلی آمریکایی‌ها سبب شد تا از میزان تسلط آنها برمناسبات بین المللی کاسته شود. با شروع دهه دوم قرن۲۱، فرصتی دوباره برای آمریکا ایجاد شد تا نظم مورد نظر خود را تحمیل کند. این اتفاقات به مثابه شمشیری دولبه بود که سرعت افول آمریکا را بیشتر کرد.

در این فضا، بازیگران ژئوکالچر وارد صحنه شده‌اند و هر کدام دستورکار خاص خود را در مخالفت با غرب دارند. نظمی چند قطبی که در آن «تمدن ها» بازیگر اصلی‌اند. تمدن‌هایی همچون؛ کنفوسیوس به مرکزیت چین، غرب به محوریت ایالات متحده و اسلامی به رهبری ایران.

پدیده اربعین را بایستی در این مناسبات فهم کرد. من معتقدم اربعین خود از مناسبات جهانی تأثیر پذیرفته و دارد بر این مناسبات تأثیرگذاری  می‌کند. اربعین طلیعه بازیگری گفتمان مقاومتِ جغرافیای تمدن اسلامی در مناسبات جهانی است.  نکته جالب توجه آن این است که این بازیگری بر خلاف سایر، بر مبنای صلح و دوستی  است. این پدیده توانسته است در بعد جغرافیایی تمدنی، با تکیه بر عناصر فرهنگ اسلامی یک گفتمان مقاومت فرهنگی ایجاد کند.

سرآمد

اربعین و کلان هویت مبتنی بر مناسبات مقاومت، شکل جدیدی از معادلات مبتنی بر ژئوکالچر و تمدن محوریِ آن است. پدیده اربعین سمبل گذار جهان به نوعی نظم نوین چندقطبی مبتنی بر بازیگری تمدن‌هاست.

متن کامل این پژوهش را از اینجا دریافت کنید:

پی‌دی‌اف کلان هویت اربعین

احمد نادری|شبکه تحلیلی نخبگان
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا