ازدحام بوسه ؛ روایت زنانه از سفر اربعین است.
اثر نرگس مقصودی داستانی بلند است با موضوع پیادهروی اربعین حسینی که نویسنده آن را برپایه نخستین تجربه خود از سفر پیادهروی اربعین حسینی منتشر کرده است.
در همین رابطه بخوانید:
کتاب با همین نگاه برای تمامی مخاطبانی که این سفر را تجربه کرده یا نکرده باشند جذاب و خواندنی است. نکته دیگر درباره این متن دور شدن آن از اطناب و تفسیر و توصیفهای بیجا و یا به شدت عاطفی و مصنوعی در کتاب است. مقصودی در کتاب خود به خوبی تصویری جذاب از خود روایت کرده است. خودی که به فکر این سفر نبوده و برای آن نیت و طلبی در مشهد مقدس میکند و دعایش در نهایت مستجاب میشود و او راهی سفر. این کتاب از این منظر و برای ردیابی لایههای معرفتی پیچیده در تار و پودش نیز اثری در خور توجه و خواندنی است. کتابی که میتواند برای مخاطبش رهتوشهای از این جنس نیز مهیا کند.
مقصودی اصلا بنانداشته که کتابی بنویسد. قرار بوده داستانی را به یکی از اساتیدش ارائه دهد. سفر اربعین، باعث تاخیر در ارائه آن داستان میشود و در نهایت، استادش میخواهد که برای جریمه این تأخیر، روایتش از سفر اربعین را بنویسد.
کلام نویسنده
وی میگوید:
نوع نگاه من با روایتهایی که وجود داشت، متفاوت بود. من روایت زنانهای از سفر اربعین ندیده بودم. چون مردها نمیتوانند به اندرونی خانهها و موکبها وارد بشوند، توصیف این فضا میتوانست خواندنی باشد از طرفی برای خانمها هم جذابیت ویژهای خودش را دارد.
نگاه مقصودی در کتاب و برای شرح سفرش نگاهی داستانی است. گویی شرح روایی اتفاقاتی که بر او رفته و سعی کرده به آن نمک و نگاه داستانی بیاندازد و برای مخاطب روایتی جذابتر از یک گزارش صرف از آنچه دیده است بر جای بگذارد.
نرگس مقصودی در کتاب خود نه حرفی از بیپولی زده و نه حرفی از معجزه. روایتش را از خیلی قبلتر از این شروع کرده و درست از آنجایی که اصلاً قصد سفر نداشته است. نه بهخاطر بیپولی، بلکه به خاطر خوشخواب و نازپرورده و وسواسی بودنش و…
دلیل انتخاب نام کتاب
مقصودی درباره دلیل انتخاب نام کتاب که ازدحام بوسه است، توضیح میدهد:
انتخاب اسم با نویسنده است، ازدحام و شلوغی نام دیگر فضای حاکم بر اربعین در جای جای آن سرزمین است. ازدحام و شلوغی که به محبت اباعبدالله آغشته است. زیر قبه، در صفوف زائران و… که: « انّ للحسین فی قلوب المومنین محبة مکنونة » قلبهای مؤمنین جایگاه عشق اهل بیت(ع) است. یعنی ته قلب ما پنهان است. یعنی ته ته قلبهای ما باید آماده باشد برای حضرت اباعبدالله(ع) و شما چه کسی را با محبتتر، مشتیتر، مهربانتر، عشقتر از حضرت اباعبدالله(ع) برای قلبتان پیدا میکنید.
بنظر بنده روسیاه اصطکاک فردی با فرد دیگر، کفش با جاده، هوای معطر آن سرزمین با پوست و جان زائر برای من حکم بوسیدن را داشت و دارد. و ازدحام بوسه خودش یک تنه حکایت میکند شور آن حال و هوا را…
انتشارات کتاب نیستان «ازدحام بوسه» را در ۱۵۴ صفحه منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانید:
آن روز سختترین روز پیادهروی من بود. جسمم غر میزد و آن تنبارگی و آسودگی اتاقم را میخواست. یک استراحت مفصل را میطلبید و سرجنگ داشت. من تحمل میکردم، امید داشتم و راست است که امید، نان روزانه آدمیان است. کج دار و مریز با جسمم کنار آمدم.
نرگس مقصودی در کتاب خود نه حرفی از بیپولی زده و نه حرفی از معجزه. روایتش را از خیلی قبلتر از این شروع کرده و درست از آنجایی که اصلاً قصد سفر نداشته است. نه بهخاطر بیپولی، بلکه به خاطر خوشخواب و نازپرورده و وسواسی بودنش و…
ازدحام بوسه از آن کتابهایی است که برای خواندن نوشته شدهاند. نه خواندن برای حسرت خوردن و اشک ریختن و آرزو کردن. بیشتر برای محک خود و سنجیدن عیارِ تاب و تحمل. اگر تا به حال این سفر را تجربه نکردید و قصد سفر دارید حتماً این کتاب را بخوانید و بعد تصمیم بگیرید که مرد سفر هستید یا نه!