افتخار کردم که شیعه حضرت علیام
سارا منجزیپور سینما را با “خنده در باران” آغاز کرد. “از یاد رفته” و “پایتخت ۱” و حتی “کلاه پهلوی” ضیاءالدین درّی جزو کارهایی است که نام و چهره این بازیگر را به یاد میآوریم. وقتی از او درباره کربلا و پیادهروی اربعین میپرسیم، بغضش میگیرد و میگوید حیف که امسال قسمت نشد.
همین که در لا به لای جمعیت چشمم به بارگاه ملکوتی امیرالمومنین(ع) و در کربلا به ضریح امام حسین(ع) افتاد، در وهله اول خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم که شیعه حضرت علیام.
وقتی عظمت حضرت اباعبدالله(ع) و این جمعیت را میبینم که به عشق امام حسین(ع) به پیادهروی اربعین آمدهاند، حسّ بسیار خوبی میداد که امسال از این احساس و ادراک و تماشایِ زیباییها محروم شدیم. امیدوارم هرچه زودتر افتخار قدم زدن در این جاده زیباییها را پیدا کنیم.
کسی نمیتواند حبّ اهلبیت را از ما بگیرد
این اعتقاد به اهلبیت و امام حسین(ع) از کودکی در انسان شکل میگیرد. ما با این مراسمها بزرگ شدیم؛ متأسفانه برخی میگویند این اعتقادها کمرنگ شده. اما کسی نمیتواند حبّ اهلبیت را از ما بگیرد.
این اعتقاد به اهلبیت و امام حسین(ع) از کودکی در انسان شکل میگیرد. ما با این مراسمها بزرگ شدیم؛ متأسفانه برخی میگویند این اعتقادها کمرنگ شده. اما کسی نمیتواند حبّ اهلبیت را از ما بگیرد. در اینستاگرام و فضایمجازی سؤالهای بیخودی و مسائل منحرفانهای میبینم که دنبال گمراهکردن آدمها مطرح میشود اما عشق به ائمه داشته باشید جلوی هرگونه انحراف و گمراهی را میگیرد.
یکی از آرزوهایم این بود که کربلا بروم. وقتی کربلا را دیدم آن لحظهای که بالای تلّ زینبیه رفتم خیلی آزارم دهد و برایم ناراحتکننده بود. من شاید تا آن موقع خیلیها را درک نمیکردم. اما آنجا مدافعین حرم و خانوادههایشان را بهتر درک کردم. خیلی حرفها شنیدم که اینها پول میگیرند. تا زمانیکه سوریه نرفتم درک نمیکردم که این مدافعین واقعاً چه امنیتی برای مردم و چه عزتی برای مسلمانان و شیعیان به ارمغان آوردند.
مثل مدافعان حرم
مقابل حرم حضرت زینب(س) گفتم که غیرتم قبول نمیکند داعشیها اهانت کنند. من هیچوقت دنبال ادا درآوردن نیستم! وقتی وارد حرم حضرت زینب(س) شدم به عنوان یک ایرانی به مدافعان حرم افتخار کردم و گفتم من هم نمیتوانم بگذارم یکی از این داعشیها به حرم نزدیک شوند. واقعاً مقابل حرم حضرت زینب(س) با خودم گفتم که غیرتم قبول نمیکند داعشیها اهانت کنند. مدافعین حرم با اعتقاداتشان پا به این میدان گذاشتند که به مسلمانان و شیعیان هتک حرمت نشود.
در همین رابطه بخوانید:
سه جا دلم لرزید؛ وقتی حرم حضرت ابوالفضل(ع) را دیدم دلم میخواست با ایشان درد و دل کنم. جای دیگر حرم حضرت علی(ع) بود که وقتی گنبدش را دیدم یک لحظه واقعاً افتخار کردم که شیعه حضرت علیام. احساس خیلی خوبی داشتم که وارد حرم حضرت زینب(س) شدم دلم را جا گذاشتم. غربت در آنجا خیلی زیاد بود و دلم برای مصیبتهای اهلبیت میسوخت.
واقعاً اهلبیت به دلِ آدمها نگاه میکنند و دعوتشان میکنند. وقتی به حرم حضرت زینب(س) رفتم و یا در کربلا و بینالحرمین قدم برمیداشتم باورم نمیشد دعوتم کردهاند! من اعتقاد و عشق به اهلبیت را دوست دارم و بر خودم میبالم عاسق اهلبیتم. امام حسین(ع) برای همه آزادگان جهان است و کسی نمیتواند ادعا کند که این آدم با آن آدم فرق دارد و دعوت نمیشود. اهلبیت به همه نظر دارند و یاریشان میدهند.
برای سلامتی پدرم نذر کردم
نذر کردم حالِ پدرم خوب شود و سلامتیاش را بدست بیاورد به زیارتِ کربلا و مشهد خواهم رفت. مشهد را نتوانستم با ایشان بروم و خودشان رفتند اما با وجود بیماری همراه با پدرم مسیرهایی را حرکت کردیم که باورنکردنی بود. ساعتها پیاده میرفتیم و آن حجم آدمهایی که در حرم بودند و اتفاقات عجیب و غریب، پدر بیمارم را خسته نمیکرد.
پدر من حتی سرفه هم نکرد و عجیب بود برای من! من خستگی و شلوغی در پیادهروی اربعین، ندیدم. فکر میکنم آن چند روز برای خودم نبودم؛ ساعتی طول میکشید کفشهایم را تحویل بدهم. وقتی وارد حرم میشدم احساس میکردم درها را از پشت من میبندند. وقتی آمدم بیرون، پا برهنه تا هتل رفتم. من همیشه خدا را شکر میکنم به این سفرِ مقدس دعوت شدم و خاطراتش هیچوقت از یادم نمیرود.
دوست دارم در سریالهای ارزشی خوب ایفای نقش کنم. اگر فیلمی درباره امام حسین(ع) به من پیشنهاد شود، با جان و دل میپذیرم. وقتی سریال “مختارنامه” را هم میدیدم دوست داشتم در این سریال بازی میکردم. نقش جاریه را دوست نداشتم. اما نقش عمره، همسر مختار را خیلی دوست داشتم.