مهدی خانعلیزاده : ماجرای کربلا و آتشی که قرنهاست قلب همه انسانها با هر مرام و مسلکی را در بر گرفته، به همین سادگیها قابل تحلیل نیست. قرنهاست که دهه اول محرم و دهه دوم و سوم و اربعین و به هر مناسبت دیگری، مجلس روضه ارباب مظلوم برگزار میشود ولی هنوز این آتش، نه تنها اندکی از حرارت و سوزانندگی خود را از دست نداده بلکه روز به روز بر لهیب شعلههای آن افزوده شده و شراشرههای آن، چهرههای بیشتری را برافروخته کرده و اشکهای بیشتری را جاری کرده است.
اقدام حماسی امام حسین (ع) فراتر از یک مقوله و حتی مفهوم دینی است؛ چرا که یک اقدام دینی که تنها در چارچوب ارزشهای مذهبی بگنجد، برای تبدیل شدن به یک منطق عمومی نیاز دارد تا از فیلترهای کلامی بگذرد و بتواند برای کسانی که اطلاعی از این ارزشها ندارند، قابل درک و فهم باشد اما قیام عاشورا و حماسه کربلا، به قدری با بافت انسانی جهان ارتباط نزدیک دارد و برگرفته از جوشش آزادگی و بندگی یاران سیدالشهدا (ع) است که نیازی به هیچگونه تفسیر و تعبیری برای نشر در میان مردم ندارد.
عظمت قیام کربلا و داغ تاریخی این حادثه که هنوز و پس از گذشت قرنها، دریای مواج چشمان مخاطبین را به موجهای سهمگین اشک میآراید، تا اندازهای بالاست که هیچ حد و مرزی نمیشناسد و اصلا هم در بند زبان و ملیت و قومیت باقی نمیماند.
اگر برای زنده نگه داشتن حماسههای دست ساز بشر نظیر «شاهنامه» و «ایلیاد و اودیسه» باید هزینههای فراوانی متحمل شد و تعابیر دشوار این طیف از ادبیات را با زحمت فراوان به زبانهای دیگر ترجمه کرد و سپس درباره هر کدام از مفاهیم آن، ساعتها کنفرانس داد و سخنرانی کرد تا بلکه مخاطب غیر بومی بتواند اندکی از مفهوم حقیقی آن سر در بیاورد، حماسه الهیِ ثارالله (ع) و یارانِ تاریخ سازش به هیچ کدام از این مقدمات احتیاجی ندارد.
کربلا، کلیدواژه اصلی ارتباط بیکلام میان بشر است. قرار نیست سخنرانیهای طولانی مدت و روضههای سنگین را دستمایهٔ تبلیغ قیام امام حسین (ع) قرار داد؛ چرا که کار این خاندان اساسا با قلب است و خلاص.
یک نگاه به تصاویر بزرگترین راهپیمایی جهان در اربعین حسینی میتواند قلب مردهٔ یک انسان در دورترین نقطه این کره خاکی را به چنان حرارتی دچار کند که «هروله کنان» خود را از شهر و دیار خویش به بینالحرمین برساند و در غم «یا لیتنا کنا معک» بر سر و سینه بکوبد.
گرمای محبت فرزند امیرالمومنین (ع) آنچنان عمق نفوذ دارد که میتواند یخهای قطب و برف دائمی سیبری را هم در چشم بهم زدنی آب کند و آب را از چشمان غیرمسلمانان روسی جاری سازد. البته برای ما که حدود اندیشه و ادراکمان را به دریافتهای عینی و عقلی محدود کردهایم، باور کردنی نیست که جوانانی از یک کشور با سابقه تاریخی کفر مطلق، دور هم جمع شوند و فیلمی از حضور ۲۰ میلیونی مردم جهان در راهپیمایی اربعین در عراق به نمایش بگذارند و با ذکر مصیبت سالار شهیدان، اشک بریزند.
فیلم زیر، بخشی از مستند «در قلب برف» ساخته خانم شیما عالی است که با موضوع گسترش باور به حجاب در کشورهای غیراسلامی تولید شده و در زمان اکران نیز با استقبال خوب مخاطبین روبرو شد. داستان مستند، جستجوی راوی در پی یک مدل سابق روسی در مسکو است که اکنون محجبه شده و در صدد جبران گذشته آلوده خود است.
در این بخش از مستند، راوی به سراغ یک جوان روسی میرود که سابقه حضور در راهپیمایی اربعین را داشته و اکنون جلسهای را برای ارائه تجربیات و مشاهدات خود از این سفر رویایی تشکیل داده است؛ جلسهای که حاضرین آن را دختران و پسران جوان روس که اتفاقاشناختی هم از اسلام ندارند، تشکیل میدهند؛ جوانانی که فقط جذب نام سیدالشهدا (ع) و پرچم سرخ حرم آن حضرت شدهاند.
تماشای این تکه فیلم، با شنیدن یک روضه سوزناک از زبان مخلصترین مداح اهل بیت (ع) برابری میکند؛ روضهای که این بار نه در رثای مظلومیت و اندوه عظیم امام حسین (ع) بلکه درباره عظمت حرارت عشق به سالار شهیدان و درنوردیده شدن مرزهای دستساز بشر توسط قیام تاریخی عاشورا سر داده شده است؛ زیرا آنگاه که سناریوی حماسی و پر حادثهای همچون داستان بلند عاشورا با هنر درمیآمیزد و با ذوق شاعرانهای همراه میشود و در میان سکانسهای موزون فیلمبرداری بر صفحه نمایش تلویزیون مینشیند، یعنی خون سرخ حسین (ع) دوباره در رگهای حیات آدمی جاری شده و فریاد حق طلبی سر میدهد.