کوله پشتی

شما حتما شهید می‌شوید!

شما حتما شهید می‌شوید!

بسته شب‌های جمعه شما حتما شهید می‌شوید! حسین برای شهید شدن خیلی عجله داشت. می‌ترسید از قافله شهدا جا بماند.…
آقای تشنه‌لب

آقای تشنه‌لب

بسته شب‌های جمعه حُر امام حسین(علیه السلام) شب عاشورا بود. احمد تعدادی از بچه‌ها را جمع کرد و گفت: «حُر…
کز فراقت سوختم

کز فراقت سوختم

بسته شب‌های جمعه همسفر خورشید سید دل پرخونی داشت، همراهانش با صدای «یارب»های او در نیمه‌شب آشنا بودند. پاسی از…
هر کجا نام حسین است

هر کجا نام حسین است

بسته شب‌های جمعه مداح بی سر شیرعلی هم مداح بود هم شاعر اهل بیت. عاشق حسین بود. در مدحش که…
بوی بهشت

بوی بهشت

بسته شب‌های جمعه راه کربلا که باز شد برمی‌گردم! از کودکی نذر حضرت اباالفضل(علیه السلام) بود. به دلیل بیماری شدیدی…
زندگی چیز دیگری شده است

زندگی چیز دیگری شده است

بسته شب‌های جمعه سربند یاحسین داشتیم پیکر شهدایمان را با کشته‌های بعثی تبادل می‌کردیم که ژنرال حسن الدوری رئیس کمیته…
زیر پرچم تو

زیر پرچم تو

بسته شب‌های جمعه شهدای اباالفضلی عید آن سال با شب ولایت آقا امام رضا(علیه‌السلام) یکی شده بود. داخل سنگر بچه‌های…
باران

باران

بسته شب‌های جمعه عنایت امام حسین مادرش سه ماهه باردار محمدابراهیم بود. عازم کربلا بودم و او هم هوایی شده…
حسین بن علی(علیهماالسلام)

حسین بن علی(علیهماالسلام)

بسته شب‌های جمعه فرمانده باصفا قطع شدن دست «حسین» باعث شده بود دیگران نسبت به او حساس باشند و کارهایش…
تربت

تربت

بسته شب‌های جمعه شهیدی که در آغوش امام حسین(علیه‌السلام) آرام گرفت هیئتی که ابراهیم راه انداخته بود، در منازل دوستان…
دکمه بازگشت به بالا